نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر
نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر

نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر

احتمال حضور «شاهرخ‌ خان» در فیلم جدید مجیدی

پس از استقبال نه‌چندان خوب از فیلم «صفر» شاهرخ‌خان در گیشه سینمای هندوستان و دیدار این هنرپیشه سوپراستار بالیوودی با مجید مجیدی کارگردان ایرانی در فستیوال فیلم پکن، بحث همکاری این دو در رسانه‌های هندی داغ شده است. پس از شکست فیلم شاهرخ‌خان با عنوان «صفر» او سراغ فیلمنامه‌های متنوع و کارگردانان مختلفی رفته که ابتدا شایعه همکاری وی با «سانجای لیلا بهانسالی» در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها منتشر شده بود و حالا همکاری این ابررستاره سینمای بالیوود با فیلمساز ایرانی «مجید مجیدی» خبر داغ رسانه‌های هندوستان شده است.

این خبرها پس از دیدار این دو در فستیوال فیلم پکن که مجیدی با فیلم «آنسوی ابرها» در آن حضور داشت، قوت گرفت. مجیدی به خاطر فیلم‌های متنوعش و بهره گرفتن از هنرپیشه هندی «ایشان خاطر» نزد هندی‌ها شناخته شده است.

البته تاکنون از هیچ‌کدام از این دو هنرمند تایید یا تکذیب این خبر که به‌شدت هم در رسانه‌ها سروصدا به پا کرده، اعلام نشده است.

بنابر اخبار رسانه‌های مختلف، مجیدی پس از فیلمی که امسال در ایران تولید می‌کند، ساخت فیلم بعدی خود را در هندوستان شروع خواهد کرد. فیلم «آنسوی ابرها» اولین فیلم مجید مجیدی است که در هند ساخته شده است و بنابر گفته خود این کارگردان اثر سینمایی بعدی وی در هندوستان با نام «معدن ذغال‌سنگ» خواهد بود.

داستان فیلم در شهری کوچک می‌گذرد و قهرمان داستان مردی ۳۰ ساله است. فیلمبرداری این فیلم سال آینده آغاز خواهد شد و هنوز جزئیات بیشتری در مورد این پروژه سینمایی منتشر نشده است. 

حاشیه‌های پر‌رنگ نوزدهمین «جشن حافظ»

پرهام نورافزا

نوزدهمین دوره «جشن حافظ» با همه حواشی‌ای که قبل از برگزاری و همزمان با آن داشت، به پایان رسید. در این گزارش تنها به حواشی این دوره از برگزاری جشن حافظ می‌پردازیم.

جشنی که با انصراف‌ها شروع شد؛ برگزیدگان امسال جشن حافظ، از میان مجموعه‌هایی برای داوری انتخاب شدند که بعد از فروردین سال ۹۷ تا فروردین ۹۸ روی آنتن تلویزیون رفته یا در شبکه نمایش خانگی انتشار یافتند. در این میان نام مجموعه‌ «لحظه‌ گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان هم دیده می‌شد. اما همایون اسعدیان پس از اعلام نامزدهای بخش تلویزیون این جشن، در یادداشتی با اعلام انصراف از این داوری، توضیحاتی داد و در بخشی از آن نوشت: «تا آنجا که به یاد دارم، به‌عنوان تهیه‌کننده و کارگردان سریال «لحظه گرگ و میش» درخواستی مبنی‌بر شرکت در این جشن به دبیرخانه «جشن حافظ» ارسال نکرده‌ام. امروز با دیدن لیست اعلام‌شده کاندیداها بسیار متاسف شدم. اعضای هیات انتخاب را به نام نمی‌شناسم، اما با دیدن این لیست می‌توان به میزان شناخت و آگاهی این عزیزان در عرصه سینما و تلویزیون پی برد. از این رو خواهشمندم از داوری اینجانب همایون اسعدیان در مرحله نهایی خودداری فرمایید.» بعد از حرف‌های اسعدیان، برگزارکنندگان جشن حافظ هم جوابیه‌ای برای او نوشتند که در جای خودش تامل‌برانگیز بود. در نامه جواب آنها آمده است: «جشن حافظ به روال همه جشن‌های آکادمیک(و نه جشنواره‌ها) نه فرم ثبت‌نام دارد نه تقاضای حضور و نه هیات انتخابی. تمامی آثار نمایش داده‌شده در طول سال بررسی می‌شوند و متناسب با شایستگی‌هایشان در رشته‌های مختلف نامزد می‌شوند. در نتیجه انصراف ایشان از جوایز قابل‌بررسی و پذیرش نیست.» جشن حافظ انصراف اسعدیان را نپذیرفت، ولی سریال «لحظه گرگ و میش» در هیچ‌یک از بخش‌های داوری جشن حافظ جایزه‌ای دریافت نکرد و بیشتر جوایز سهم سریال «بانوی عمارت» شد.

علاوه‌بر همایون اسعدیان، «محمد معتمدی» هم قبل از برگزاری جشن حافظ، در صفحه اینستاگرامش با انتشار متنی از حضور در این جشن انصراف داد. او هم در متنی متفاوت در صفحه اینستاگرامش نوشت: «هرچند اگر نام اعضاى هیات داوران بخش موسیقی را مى‌دانستم، از تک‌تک آن عزیزان به ‌اسم تشکر مى‌کردم. اینجانب به دلایل شخصى از حضور در این رقابت معذورم و براى دیگر کاندیداهاى محترم آرزوى موفقیت دارم. ضمنا همان‌گونه که قبلا نیز از همه جشنواره‌های خوب کشورمان خواهش کرده‌ام، مجددا درخواست دارم حق انتخاب شرکت یا عدم شرکت در این‌گونه رقابت‌ها را براى هنرمندان محفوظ و محترم بداریم.»

محمدرضا گلزار هم که در میان نامزدهای بخش بهترین مجری «جشن حافظ» قرار گرفته بود، در مراسم پایانی این جشن شرکت نکرد. او در لایوی اینستاگرام خود به هوادارانش اعلام کرد: «گلزاری‌های تعصبی و بقیه دوستانی که نسبت به من لطف داشتند و پارسال بابت مسابقه تلویزیونی «برنده باش» به من رای دادند و به‌عنوان چهره تلویزیونی انتخاب کردند، من امشب به دلایل شخصی در مراسم نخواهم بود.» البته برخی کاربران فضای مجازی این رفتار گلزار را واکنشی به نوع انتخاب بهترین اجرا توسط هیات داوران عنوان کردند. در «جشن حافظ» جایزه بخش بهترین مجری به «عادل فردوسی‌پور» اهدا شد. البته عادل فردوسی‌پور برای اجرای برنامه «نود» با رأی مردم به عنوان بهترین چهره تلویزیونی سال هم انتخاب شد. این جایزه را پژمان جمشیدی به او اهدا کرد. فردوسی‌پور پس از دریافت جایزه گفت: «بی‌نهایت خوشحالم که این جایزه را از مردم می‌گیرم، خوشحالی‌ام قابل‌توصیف نیست. نمی‌دانید چه حس خوبی به آدم دست می‌دهد؛ 20سال همراهی با مردم و اینکه مردم کنارم بودند. مردم، چقدر خوبید شما!» سپس جایزه‌اش را به همه کسانی که در این 20سال پشتیبان و حامی او بودند، تقدیم کرد.

 

درسی که بازیگران از گلاب آدینه گرفتند

 جایزه ویژه جشن حافظ دنیای تصویر به پاس یک عمر فعالیت هنری به «گلاب آدینه» رسید. او بعد از گرفتن جایزه‌اش گفت: «هرچه تمرین کردم که امروز بغض نکنم، اما نشد. آدم وقتی کارهایش را در گذشته می‌بیند، احساساتی می‌شود، به‌خصوص که زیر پرچم مرد بزرگی مثل علی معلم باشد. همیشه در این مراسم‌ها همه می‌آیند و تشکر می‌کنند، علت این تشکرها این است که تریبونی برای تشکر از افرادی فراهم می‌شود که باعث شدند آدم در چنین جایگاهی باشد. من هم از استادان خودم مهدی هاشمی نازنین، سوسن تسلیمی و رخشان بنی‌اعتماد تشکر می‌کنم و باید بگویم من هنوز یک هنرآموز هستم و از تماشاگران و تمام کسانی که من را لایق این صحنه دانستند، تشکر می‌کنم. حق‌شناس یکدیگر باشیم.» صحبت‌های گلاب آدینه با توجه به اتفاقاتی که در یک ماه اخیر برای زندگی او و همسرش مهدی هاشمی افتاده است، باعث شد تا اکثر بازیگران با آمدن روی سن از او تقدیر کنند و بگویند که هنوز از او یاد می‌گیرند.

 

کدام لباس جنجالی شد

 یکی از حواشی‌ای که معمولا بعد از برگزاری جشن حافظ در فضای رسانه‌ای شکل می‌گیرد، نوع پوشش برخی از اهالی سینما و تلویزیون در این مراسم است و البته واکنش‌ها نسبت به این شکل پوشش‌ها متفاوت است و حتی در سال 95، انتقاد از لباس بازیگران زن در جشن حافظ با تیتر تندی در روزنامه «یالثارات» همراه بود، تا حدی‌که به کار بردن چنین تیتر و تعابیری نسبت به برخی هنرمندان، باعث شد این روزنامه خودش در معرض اتهام بی‌اخلاقی رسانه‌ای قرار گیرد. همیشه در چنین جشن‌ها و جشنواره‌هایی به خصوص در بعد سینما غالبا نوع پوشش ظاهری هنرمندان و ستاره‌های سینما مخصوصا هنرپیشه‌های زن نقل محافل بوده و هست چرا که آنان با پوشیدن این نوع لباس‌ها برای خود تداعی و حال و هوای جشنواره‌های خارجی را در سر می‌پرورانند و فکر می‌کنند که راه رفتن با این لباس‌ها با غرور و تکبر  روی فرش قرمز جشنواره محبوبت آنان صدچندان می‌شود و بر تعداد مخاطبان‌شان افزوده خواهد شد. در «جشن حافظ» امسال هم لباس‌هایی دور از شأن یک مراسم ایرانی دیده می‌شد، ولی آنچه بیشتر در معرض دید رسانه‌ها قرار گرفت، حضور امین زندگانی با پوشش لباس بلوچی بود. نرگس آبیار، کارگردان فیلم «شبی که ماه کامل شد» در این‌باره گفت: «خیلی خوشحالم که آقای زندگانی لباس بلوچی پوشیدند و جا دارد که یادی کنیم از قوم خوب بلوچ.» امین زندگانی هم در این‌باره گفت: «یک خیاط در شهر قلعه‌گنج(جنوب کرمان) از من قول گرفت که این لباس را بپوشم. آرزوی من این است که روزی برسد «NGO»هایی داشته باشیم که سینما و سالن تئاتر و کنسرت بسازند؛ چون بعد از سواد، فرهنگ مهم است.» این دوره از جشن حافظ همه با همه خوب و بد و حواشی‌اش به پایان رسید اما تنها چیزی که می‌ماند یاد و خاطره هنرمندان و بازی‌های درخشان آنان در این عرصه به‌خصوص پیشکسوتان عرصه سینما و تلویزیون و تئاتر که همگی باید قدرآنان را تا زنده‌اند و در قید حیات هستند بدانیم چراکه بزرگداشت پس از مرگ همانند نوش‌دارویی پس از مرگ سهراب می‌ماند و بس. 

چرا دخل و خرج سینما و نمایش خانگی جور در نمی‌آید

پرهام نورافزا

پس از چند سال مطرح بودن این بحث که چرا دخل و خرج سینمای ایران و شبکه نمایش خانگی‌اش با هم جور در نمی‌آیند، همچنان بی‌پاسخ ماندن این پرسش‌ها در حال پیچیده‌تر کردن قضیه است. تعداد فیلم‌هایی که سالانه در سینمای ایران ساخته می‌شوند و به لحاظ اقتصادی سودده بوده‌اند، حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. این در حالی است که اکثر فیلم‌ها چنانکه عنوان می‌شود متعلق به بخش خصوصی هستند. در شبکه نمایش خانگی وضع از این هم بغرنج‌تر است در شرایطی که چه کالاهای واسطه‌ای و چه حتی کالاهای اساسی در بازار ایران سوار بر آسانسور قیمت‌ها هستند و هر روز بالا می‌کشند و روز بعد باز هم بالاتر می‌روند، چه کسی سرمایه‌اش را روی فیلم یا سریالی می‌گذارد که قرار است یکی دو سال بعد در بهترین حالت ممکن اصل پول او را با چند درصد مختصر سود به او برگرداند؟ جواب این پرسش‌ها را امروز همه می‌دانند، هر چند اثبات مورد به مورد آن بسیار مشکل باشد. قطعا بحث پولشویی و مفاسد اقتصادی در میان است و این در حالی است که پروژه‌های سینمایی ایران و شبکه نمایش خانگی، سعی فراوانی دارند تا بسیار پرمخاطب‌تر و سوده‌تر از آن چیزی که هستند به نظر برسند. این موضوع از سوی سرمایه‌گذاران به این دلیل عنوان می‌شود که به لحاظ اقتصادی نقاط شک‌برانگیز قضیه را از تیررس حساسیت خارج کنند و از طرف عوامل فیلم هم طبیعتا به این دلیل پی‌گرفته می‌شود که محبوبیت هر پروژه، به معنای موفقیت و محبوبیت خود آنهاست. در سینما لااقل چیزی به اسم آمار فروش هست و سامانه‌ای برای این منظور درنظر گرفته شده تا بتوان تعداد مخاطبان هر فیلم در هر سالن را به تفکیک روزها شمرد اما شبکه نمایش خانگی همین سامانه را هم ندارد. البته حسین انتظامی، رئیس سازمان سینمایی، در اولین نشستی که پس از صدور رسمی حکمش در این سمت با اهالی رسانه ترتیب داد، از تاسیس چنین سامانه‌ای در آینده نزدیک حرف زد. این آمارها حتی در صورتی که در دسترس عموم مردم و اهالی رسانه قرار بگیرند، نمی‌توانند باعث پیشگیری از وقوع جرایم اقتصادی در سینما یا بازخواست و پیگیری مجرمان، پس از وقوع چنین جرایمی شوند. اما لااقل در ایجاد آگاهی اجتماعی موثر هستند.

 

 مخارج یا درآمد، کدامیک به دیگری می‌چربد

دستمزدهای نجومی هنرپیشه‌هایی که در سریال‌های شبکه نمایش خانگی بازی کرده‌اند، به هیچ‌وجه با منطق اقتصادی عرضه و تقاضا جور در نمی‌آید. به عبارتی حتی اگر تمام عوامل دیگر سریال هیچ دستمزدی دریافت نکنند و ساخت پروژه هیچ مخارج دیگری دربر نداشته باشد هم با توجه به این دستمزدهای نجومی، می‌توان نتیجه گرفت که پروژه‌ها سوددهی مالی ندارند؛ چون ظرفیت بازار فروش سریال در ایران به قدری نیست که چنین رقم‌هایی را در آن بتوان بازگرداند. اولین پروژه‌ای که در شبکه نمایش خانگی دستمزد بازیگرانش خبرساز شد، «شهرزاد» بود. «شهرزاد» قرار بود نمادی از موفقیت فعالیت سریال‌سازان ایرانی در خارج از فضای تلویزیون باشد و هرگاه از بی‌منطقی اقتصادی شبکه نمایش خانگی حرفی به میان می‌آمد، در پاسخ به سریال «شهرزاد» اشاره می‌شد که ادعای سازندگانش موفقیت تجاری آن بود. اما پس از مدتی به صورت رسمی از سوی مراجع قضایی اعلام شد که سریال «شهرزاد» بخشی از یک پروژه پولشویی بوده است. وقتی «شهرزاد» درگیر پولشویی باشد، پروژه‌های پر زرق و برق و گران‌قیمت اما کم‌مخاطب‌تر دیگر هم می‌توانند باشند. در فصل دوم «شهرزاد» اعلام شده بود که شهاب حسینی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان و ترانه علیدوستی ۹۰۰ میلیون تومان دستمزد گرفته‌اند.. درخصوص دستمزدهای عوامل فصل دوم «شهرزاد» توجه به نرخ تورم در روز عقد قرارداد و مقایسه آن با شرایط امروز هم لازم است؛ چه اینکه به‌عنوان مثال ارز خارجی دلار در آن روز بالاتر از سه هزار تومان و امروز بین ۱۳ تا ۱۵ هزار تومان در نوسان است. نزدیک‌تر که بیاییم، موارد دیگری از این دست باز هم قابل مشاهده هستند. مهناز افشار برای بازی در «گلشیفته» حدود یک میلیارد تومان دستمزد گرفت. این بازیگر ۴۱ ساله سینمای ایران در حالی چنین دستمزدی برای سریالش گرفت که با روزهای اوج محبوبیت کاری‌اش فاصله‌ای بسیار گرفته و حضور اخیر او در چندین پروژه‌های سینمایی نشان داده که توانایی خاصی برای جذب مخاطبان به یک اثر نمایشی را ندارد. تقریبا در همان ایام بود که صحبت از مقدار دستمزد محمدرضا گلزار برای سریال «عاشقانه» همه را در شوک فرو برد. گفته می‌شد او در این پروژه ماهی یک میلیارد تومان دستمزد گرفته است. منوچهر هادی، کارگردان مجموعه، بعدها مصاحبه‌ای کرد و گفت که گلزار برای ۵ ماه این دستمزد را گرفته است نه یک ماه. البته متن قرارداد و به عبارتی سندی که با روشن کردن حقیقت ماجرا، شایعات را از اعتبار ساقط کند، توسط هیچ‌کدام از عوامل منتشر نشد. هومن کبیری یکی از تهیه‌کنندگان سریال هم بعدتر مصاحبه‌ای کرد و گفت: «در فصل اول عاشقانه در حالی که بازیگران دو سه ماه بود که قرارداد داشتند، فیلمبرداری صورت نمی‌گرفت و همین امر باعث شده بود که ما پول بپردازیم در حالی که خروجی نداشتیم

اما پس از آن باز هم بحث دستمزد نجومی محمدرضا گلزار برای حضور در پروژه‌ای با کارگردانی منوچهر هادی مطرح شد. اعلام شد که سریالی به اسم «دل» قرار است بعد از تعطیلات عید نوروز در شبکه نمایش خانگی توزیع شود که مجددا بحث از دستمزد ماهانه یک میلیارد تومان برای گلزار را به میان آورد و این بار کسی موضوع را تکذیب یا اصلاح نکرد. البته این سریال هم در موعد مقرر پخش نشد. ارقام مرتب داشتند بالاتر می‌رفتند اما دستمزد 7میلیارد تومانی نوید محمدزاده برای «غورباقه» تا به حال بالاترین رقم مطرح شده است.

 

هیولا؛ پرخرج اما بی‌مخاطب

این روزها سریال «هیولا» از شبکه نمایش خانگی در حال توزیع است. مهران مدیری کارگردان و پیمان قاسم‌خانی سرپرست نویسندگان این مجموعه هستند. نقش اصلی سریال را فرهاد اصلانی ایفا می‌کند و کاراکتری که مقابل او قرار دارد، توسط خود مهران مدیری بازی شده است. تاکنون رقم مشخصی از میزان هزینه‌های تولید این سریال و نام سرمایه‌گذاران آن اعلام نشده است.

اما از آنجا که فقط مهران مدیری برای یک هفته حضور در «رحمان ۱۴۰۰» یک میلیارد تومان دستمزد گرفت، حدس اینکه دریافتی او برای «هیولا» بسیار بالا باشد، طبیعی خواهد بود. سرمایه‌گذار «هیولا» اول‌مارکت است که اسپانسر برنامه «دورهمی» با اجرای مهران مدیری هم بود. مدیرعامل اول‌مارکت ناصر قدیرکاشانی است که در حال حاضر ۳۳ سال سن دارد و در زمان تولید فصل اول «دورهمی» در آستانه ۳۰ سالگی قرار داشت. چنانکه اشاره شد تا به حال هیچ رقمی از هزینه‌های این سریال منتشر نشده اما به‌طور مرتب عنوان می‌شود که «هیولا» مخاطبان بسیاری داشته است. در آخرین آماردهی اعلام شد که این مجموعه بازدیدی در حدود ۴۰ میلیون و 376 هزار دقیقه در فیلیمو داشته است. با احتساب متوسط زمان ۴۵ دقیقه‌ برای هر کدام از چهار قسمت‌ اول این مجموعه که روی هم ۱۸۰ دقیقه می‌شوند و تقسیم نتیجه به دست آمده بر عدد چهار، می‌شود به‌طور تقریبی گفت هر قسمت از آن را به‌طور متوسط ۵۶ هزار نفر دیده‌اند که این افراد البته می‌تواند تکرار هم بشوند و مثلا یک نفر برای تماشای چهار قسمت سریال، چهار بار اقدام کرده باشد و در آمارها به‌عنوان چهار کاربر ثبت شود. به این ترتیب، عدد واقعی تماشاگران «هیولا» از ۵۶ هزار نفر هم پایین‌تر است. سریال «‌هیولا» به واقع چقدر می‌تواند در درگاه‌های فیلم و نماوا درآمد داشته باشد که هزینه‌های ساخت آن قابل توجیه باشد؟ این سوالی است که برای پاسخ به آن آمار مشخصی منتشر نشده اما به نظر نمی‌رسد اگر پاسخ روشن و قانع‌کننده‌ای داشت، سرمایه‌گذاران و سازندگان مجموعه دلیلی برای عدم بیان آن داشته باشند. 

بازنگری در برنامه‌های صداوسیما با هدف حذف یا مدیریت اسپانسرها قمار شرعی در رسانه ملی

پرهام نورافزا

اخیرا انتقادهای فراوانی درباره عملکرد صداوسیما و رویکردش به درآمدزایی از طریق اپلیکیشن‌ها وارد شد تا آنجا که آیت‌الله مکارم‌شیرازی در پاسخ به یک استفتاء درباره برنامه «برنده باش»، این برنامه را مصداق قمار دانست و همین باعث شد تا موج جدیدی از انتقادها شکل بگیرد. پس از این اتفاق مقام معظم رهبری هم به این ماجرا حساسیت نشان دادند و به حذف چنین شیوه‌هایی برای درآمدزایی در رسانه ملی تذکر دادند. «نباید فرهنگ نشستن و انتظار ثروت بادآورده را در مردم ترویج کنیم.» این جمله را رهبر انقلاب، صبح روز چهارم اردیبهشت‌ماه سال 1398 به مناسبت روز کارگر در دیدار با کارگران ایرانی بیان کردند؛ ایشان در این دیدار اشاره‌ای ضمنی به برنامه‌های تلویزیون ملی ایران و نوع فرهنگ‌سازی آنها در سال‌های اخیر؛ داشتند و فرمودند: «ما باید فرهنگ کار و تولید و تلاش را ترویج کنیم. روحیه‌ نشستن و انتظار ثروت بادآورده [را کشیدن] باید از بین برود؛ این را نباید ترویج کنیم. دستگاه‌های مختلف، کاری از نوع بخت‌آزمایی را انجام ندهند؛ این را متوجه باشند. در قرآن آمده «لَیسَ لِلانسان اِلّا ما سعی»، دستاورد واقعی انسان آن چیزی است که محصول سعی و تلاش اوست. آن جایی که فکر، بازو، همت و اراده انسان کاری کند، جایی است که جامعه را رشد می‌دهد. باید تلاش کرد؛ منتها ما نگاه‌مان فقط مادی نیست، دنبال معنویت و صلاح و عزت جامعه و پیشرفت اخلاقی جامعه هم هستیم.»

نتیجه تذکر جدی مقام معظم رهبری، صدور بخشنامه‌ای از سوی عبدالعلی علی‌عسکری، رئیس سازمان صدا و سیما به اداره‌کل بازرگانی این سازمان بود. رئیس سازمان صدا و سیما بلافاصله طی بخشنامه‌ای اعلام کرد: «با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در مورد فرهنگ کار به مناسبت روز کارگر، نسبت به بروز و ظهور رسانه‌ای اسپانسرهایی که مانع این فضیلت هستند تجدیدنظر کنید.» در پی این اتفاقات مرتضی میرباقری، معاون سیما هم درباره برنامه‌های صدا و سیما به‌منظور تقویت روحیه کار و تلاش یادداشتی منتشر کرد. میرباقری در بخشی از این یادداشت نوشته است: «در سال‌های اخیر به علت تنگناها و فشارهای مالی و لزوم پاسخگویی به نیاز فرهنگی مردم و تامین برنامه‌های متعدد و متنوع، به‌رغم مخالفت ذاتی و مبنایی، مشارکت و اسپانسر به تلویزیون تحمیل شد.» او در ادامه آورده است: «خوشبختانه تذکر اخیر مقام معظم رهبری در جمع کارگران عزیز در روز کارگر مبنی‌بر پرهیز از اشاعه روحیه بخت‌آزمایی و توجه اساسی به فرهنگ کار و تلاش، برنامه‌ریزان و برنامه‌سازان را بیش از پیش ملزم به تحقق این فرمایش خواهد کرد که با دستور اخیر رئیس سازمان صدا و سیما در حال بازنگری اساسی در تمامی برنامه‌های رسانه ملی برای حذف یا مدیریت عواملی همچون اسپانسرها برای از میان برداشتن این روحیه و تنبلی خصوصا در مسابقات و برنامه‌های ترکیبی و نیز تقویت فرهنگ کار و تلاش در تمامی ساختارهای برنامه‌سازی اعم از سریال‌ها، مستندها، انیمیشن ترکیبی و مسابقات تلویزیونی خواهیم بود.»

این صحبت‌ها مشخصا پس از آن بیان شد که استفتاء یکی از مقلدان، آیت‌الله مکارم‌شیرازی را به اظهارنظری صریح درباره برنامه تلویزیونی «برنده باش» واداشت. «برنده باش» در صدر فهرست برنامه‌هایی از قبیل «پنج ستاره»، «ستاره‌ساز» و انواع و اقسام مسابقات پیامکی، اپلیکیشنی و استودیویی تلویزیون قرار می‌گیرد که تردیدی نیست «ترویج‌دهنده انتظاری متوهمانه برای ثروت بادآورده» و مصداق بارز «قمار» و «عدم مالکیت مشروع برندگان آنها بر چیزی که برنده شده‌اند و برگزارکنندگان مسابقه بر سودی که نصیب‌شان شده» است. آیت‌الله مکارم‌شیرازی در استفتایی مکتوب که از سوی سازنده این برنامه پس از شرح نوع برگزاری مسابقه «برنده باش» از مرجع تقلیدش پرسیده بود که آیا برگزاری این نوع مسابقات و شرکت در آنها جایز است و آیا شرکت‌کننده، مالک شرعی جایزه خواهد شد؟ پاسخ گفت: «این کار قمار است و کسانی که شرکت می‌کنند، مالک آن جوایز نیستند.» پس از بازتاب گسترده پاسخی که آیت‌الله مکارم شیرازی به این استفتاء داده بود، روابط‌عمومی‌ برنامه تلویزیونی «برنده‌باش» نهایت تلاشی را که می‌توانست برای آخرین دفاعیات از این برنامه انجام بدهد، به کار گرفت و با انتشار  نامه‌ای در قالب توضیحی نوشت: «در پی انتشار استفتایی پیرامون مسابقه «برنده باش» به اطلاع می‌رساند فرض مطرح شده در سوال استفتاء کامل نیست و طبیعتا فرض ناکامل، جایگاه سوال را مخدوش می‌سازد.»

یکی دو روز بیشتر از این توضیح روابط‌عمومی «برنده باش» نگذشته بود که اشارات رهبر انقلاب به این موضوع، در جمع کارگران ایرانی، تنور بحث درباره قمار دیجیتالی تلویزیون را قبل از آن که سرد شود، حرارتی مجدد و مضاعف داد. از طرفی همزمان با دیدار کارگران ایرانی با رهبر انقلاب، آیت‌الله مکارم هم پیش از شروع درس خارج فقه در مسجد اعظم، با ورود مجدد به این موضوع، موضع‌گیری‌اش را چنان صریح و غیرقابل تحریف بیان کرد که دیگر روابط‌عمومی «برنده باش» یا هر کدام از برنامه‌های شبیه به آن نتوانند بگویند «سوال استفتاء کامل نیست و طبیعتا فرض ناکامل، جایگاه سوال را مخدوش می‌سازد.» آیت‌الله مکارم در این‌باره با اشاره به اینکه سوالات این نوع مسابقات هم باید معقولانه باشد چراکه گاهی اوقات حتی سوالات مذهبی نامعقولی مطرح می‌کنند، در ادامه گفت: «فرض بگیریم سوالات خوب، اگر پول جوایز را (برگزارکنندگان مسابقه) از خودشان بدهند اشکالی ندارد، اما اگر پول را از شرکت‌کنندگان بگیرند کما اینکه عده زیادی به روش‌های مختلف این کار را می‌کنند و غالبا بخش اعظم پول به جیب برگزار‌کننده مسابقات می‌رود و درصد اندکی به شرکت‌کنندگان می‌دهند، در اینجا هر دو حرام می‌شود.» این مرجع تقلید با تاکید مجدد بر اینکه این مساله نوعی بخت‌آزمایی و قمار است، تصریح کرد: «سایر حضرات آقایان(مراجع تقلید) هم همین نظر را گفته‌اند و ما البته با صراحت بیشتری بیان کرده‌ایم.» بخش ابتدایی صحبت‌های آیت‌الله مکارم که به نوع سوالات طرح شده در مسابقه «برنده باش» اختصاص داشت، نشان می‌داد که ایشان خودشان برنامه را دیده‌اند و نمی‌شود گفت که شخص استفتاء‌کننده درست سوال پرسیده و باعث سوءتفاهم شده است. گرچه در پاسخ روابط‌عمومی این برنامه هم هیچ اشاره‌ای نشده بود که کدام بخش از این سوال مخدوش است؟ بخش پایانی صحبت‌های آیت‌الله مکارم هم مساله‌ای جدی را طرح می‌کرد و به این ترتیب شکی باقی نمی‌ماند که شیوه فراگیر رسانه ملی در ماه‌ها و سال‌های اخیر برای برنامه‌سازی‌های تلویزیونی، مصداق قمار است. رهبر انقلاب درباره تاثیر فرهنگی این برنامه‌ها هشدار دادند و آیت‌الله مکارم‌شیرازی به قمار بودن و حرام بودن آنها اشاره کردند و غیر از این موارد هم جست‌وجو در فرآیند حقوقی این برنامه‌ها یا پیگیری منابع مالی تولیدشان و چگونگی پیوست این درآمدها به خزانه تلویزیون و... هم سوالات متعددی در ذهن افکار عمومی مطرح کرده‌اند که اتفاقا هیچ‌کدام هم مخدوش نیستند و در عوض، پاسخ‌هایی که در برابرشان قرار داده شده، مبهم و ناقص و غیرمنطقی است؛ البته اگر پاسخی در کار بوده باشد.

عدم شفافیت مالی یکی از ایراداتی است که در خصوص درآمد مسابقات پیامکی در رسانه ملی مطرح است. شرکت توسعه کسب‌وکار ایرانی(توسکا)، یکی از شرکت‌های اقماری صدا و سیماست که از مهرماه 1396 به صورت رسمی ثبت شد و توانست در آگهی مزایده‌ای که تنها 10 روز بعد و در 26 مهر 1396 برگزار شد، انحصار تبلیغات مرتبط با سرویس‌های ارزش افزوده و اپلکیشین‌ها در سازمان صدا و سیما را کسب کند. توسکا، همچنان تن به شفاف‌سازی درباره اساسنامه این شرکت و فعالیت‌هایش در برنامه‌های تلویزیونی و درآمدی که تا امروز از کد‌های دستوری و سرویس‌های ارزش افزوده کسب کرده، نداده و همچنان مشخص نیست که ارتباط مالی‌اش با انبوه برنامه‌های تلویزیونی که اعلام کرده خود اسپانسر آنها بوده، چگونه است.

 

 

حوزه هنری حق پخش نمایش خانگی «رحمان 1400» را خریده است

پرهام نورافزا

فعالیت‌های سینمایی حوزه هنری نه‌فقط در ساخت فیلم‌ها و مشارکت فنی در تولید پروژه‌ها، بلکه به اکران آثار و پخش رایت فیلم‌ها در شبکه نمایش خانگی هم مربوط می‌شود. موسسه «بهمن سبز» مسئولیت اکران فیلم‌های سینمایی در سالن‌های حوزه هنری را برعهده دارد و موسسه «پخش سوره» عهده‌دار توزیع خانگی فیلم‌هایی است که رایت آنها توسط حوزه هنری خریداری می‌شود. مسئول هر دوی این موسسه‌ها سعید خندق‌آبادی است. حوزه هنری از سال ۱۳۹۰ دست به گزینش آثار سینمایی برای نمایش در سالن‌هایش زد. از اینجا به بعد بود که پخش حوزه هنری و مشخصا موسسه بهمن سبز اهمیت ویژه‌ای در اخبار و تحلیل‌ها پیدا کرد. حوزه هنری که صاحب تعدادی از بهترین سالن‌های نمایش در ایران بود با تحریم بعضی از فیلم‌ها مخالفتش را با مضمون آنها نشان داد. حدود هفت سال است که اصطلاح «فیلم‌های تحریمی حوزه» به دلیل همین سیستم گزینشی در اکران، سر زبان‌ها افتاده است. معیارهای حوزه هنری برای نپذیرفتن اکران بعضی از فیلم‌ها، آنچنانکه عنوان می‌شود، مضامین اخلاقی، عرفی و سنتی مرتبط با انقلاب اسلامی و زیست معمول و متعارف ایرانی، اسلامی بود. در کنار «بهمن سبز»، موسسه «پخش سوره» مسئول پخش فیلم‌ها در سینماهای حوزه هنری است. موسسه پخش سوره جزء شرکت‌های متعددی به حساب می‌آید که در ایران رایت آثار سینمایی را در شبکه نمایش خانگی توزیع می‌کنند و برخلاف اکران فیلم‌ها که به علت محدودیت سالن‌های نمایش در ایران، ممکن است نهادی مثل حوزه‌هنری را دارای موقعیت ویژه‌ای بکند، پخش فیلم‌ها در شبکه نمایش خانگی چنین نبود. نگاه به فهرست فیلم‌هایی که موسسه پخش سوره طی چند سال اخیر رایت آنها برای توزیع در شبکه نمایش خانگی را خریداری کرده، تناقضات را بین معیارهای حوزه هنری برای حمایت یا تحریم آثار سینمایی نشان می‌دهد. مثلا مشخص نیست که چه تفاوتی به لحاظ مضمون‌های ساختارشکنانه فیلمی مثل «هزارپا» که رایت پخش آن توسط پخش سوره خریداری شده، با «گشت ارشاد» یا «زندگی خصوصی» وجود داشت که حوزه‌هنری پخش آنها را در سینماهایش متوقف کرد. از طرفی چطور ممکن است که «گشت ارشاد» که مضمون و فضایی محتاطانه‌تر داشت، توسط حوزه‌هنری تحریم شود و «گشت ۲» که بسیار ساختارشکنانه‌تر بود توسط پخش سوره توزیع شود. به نظر می‌رسد تلاش موسسه پخش سوره در سهم‌گیری هر چه بیشتر از بازار نمایش خانگی، روی انتخاب فیلم‌هایی که توسط «بهمن سبز» تحریم می‌شوند هم تاثیرگذار بوده؛ چه اینکه مدیر هر دو موسسه یک نفر است. اینکه فیلم‌هایی مثل «عرق سرد» با علم به فروش بسیار پایین‌شان در سینماهای حوزه هنری تحریم شوند، یک نوع نمایش تعهد به معیارهای فرهنگی انقلاب با کمترین هزینه است. اما وقتی پای «هزارپا» در میان باشد، ظاهرا این معیارها توسط گردانندگان «بهمن سبز» و پس از آن «پخش سوره» به عمد فراموش می‌شوند. اوج دوگانگی این معیارها خودش را در اکران «رحمان ۱۴۰۰» نشان داد که سینماهای حوزه هنری هم میزبان آن بودند. «رحمان ۱۴۰۰» بدون تردید و مبالغه، مبتذل‌ترین فیلم سینمای ایران در ۴۰ سال گذشته بود و طیف‌های سیاسی و فرهنگی مختلف را چنان به واکنش واداشت که نهایتا موجب توقیف این فیلم پس از نمایش یک ماهه‌اش شد. اما حوزه هنری فیلمی که مشکل آن با اصلاحیه حل نمی‌شد و اساسا موضوع آن موارد غیراخلاقی داشت را در سالن‌هایش نمایش داد، چون این فیلم سوددهی مالی بالایی داشت و مثل «عرق سرد»، «پذیرایی ساده»، «مادر قلب اتمی»، «زادبوم» و... تحریم آن کم‌هزینه اما پر سروصدا نبود. یکی ‌دو روز بعد از توقیف «رحمان ۱۴۰۰» مطرح شد که حق پخش رایت ویدئویی این فیلم در شبکه نمایش خانگی، در زمانی که هنوز تولید این پروژه به اتمام نرسیده بود، توسط پخش سوره خریداری شده است. مشخص بود که در صورت صحت این خبر نه‌تنها رویه‌ها و سویه‌های جدیدی از مافیای اکران در سینمای ایران رخ نشان خواهند داد، بلکه دلیل پخش بی‌دردسر «رحمان ۱۴۰۰» در سینماهای حوزه هنری و البته عیار گردانندگان و مدیران بهمن سبز و پخش سوره در وفاداری به معیارهای انقلابی و اصول فرهنگی و عرفی و متعارفی که مدعی آن بودند، به واقع آشکار می‌شد.

جالب اینکه وقتی دوستان ما از سعید خندق‌آبادی، مدیرعامل بهمن سبز و موسسه پخش سوره، این موضوعات را جویا شدند، وی از جواب دادن طفره رفته و دیگر پاسخگوی تماس‌های ما نشد. این هم نوعی شانه خالی کردن از بار مسئولیت است که مدیران سینمایی حوزه هنری سرلوحه عملکرد و کار خود قرار داده‌اند.

البته ناگفته نماند که این اولین بار نیست که حوزه هنری در له یا علیه فیلم‌های سینمایی چنین رویه‌ای را پیش می‌گیرد. از آنجایی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متوالی اصلی امور سینمایی کشور است و سازندگان فیلم‌ها نیز ابتدا از دریافت پروانه ساخت و تولید آثار سینمایی تا مجوز اکران فیلم‌های خود در سینماهای کشور باید از فیلتر سازمان سینمایی این وزارتخانه عبور کند اما چون حوزه هنری که وابسته به سازمان تبلیغاتی اسلامی است و با داشتن بیش از 100 سینمای ممتاز کشور و با موازی‌کاری با سازمان سینمایی کشور این حق را برای خود قائل است که هر طور صلاح بداند در امور نمایشی آثار سینمایی ساخته شده دخالت کند و نظر بدهد و برای خود حق وتو قائل باشد. این وسط هم کسی نیست که از این نهاد خودسر بازخواست به‌عمل آورد در صورتی که سازمان سینمایی کشور متولی امور سینمایی است و برای جلوگیری خلأهای ایجاد شده در سینما و پیشگیری از هرگونه رانت‌خواری، به حاشیه راندن سینمای کشور در جهت سیاسی‌کاری، تشکیل مافیای سینمایی و جلوگیری از پولشویی‌های مطرح شده در بدنه سینمای کشور و... باید قاطع برخورد کرده و تکلیف خود را با حوزه هنری روشن کند. فیلمسازان و تهیه‌کنندگان سینما سال‌هاست که با سلیقه‌ای برخورد کردن حوزه‌ هنری برای اکران آثار سینمایی در سینماهای تحت اختیار این نهاد با این معضل دست به‌گریبانند. تا جایی که چند وقت پیش شورای‌عالی تهیه‌کنندگان سینمای ایران در واکنش به تحریم آثار سینمایی خود توسط حوزه‌ هنری، بیانیه‌ای اعتراضی صادر کرد.

 متن این اطلاعیه به شرح ذیل است:

«مردم دلیر و فهیم ایران بدانند، بخشی از اموال‌شان که در ابتدای انقلاب در اختیار نهادی به نام حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی قرار گرفت تا در خدمت آرمان‌های اسلامی و انقلابی باشد، امروز در جهت سلایق عده‌ای محدود به کار گرفته می‌شود! از مصادیق این مصادره‌ سلیقه‌ای و گروهی، تحریم فیلم‌های اجتماعی سینمای شریف ایران است که اغلب تحسین جهانی را برانگیخته‌اند. سوال بزرگ افکار عمومی از این مدیران حوزه‌ی هنری پس از قریب به 38 سال از انقلاب اسلامی این است که اگر سالن‌های آن نهاد انقلابی جایی برای فیلم‌های ارزشمندی سینمایی ندارد، پس اصولا حوزه‌ هنری برای چه ادامه فعالیت می‌دهد؟ آیا بهتر نیست که مدیران آن مروری دوباره بر دلایل تاسیس آن نهاد کنند؟ از نظر شورای‌عالی تهیه‌کنندگان سینمای ایران هر فیلمی که مراحل قانونی را در تولید و نمایش طی می‌کند، استحقاق نمایش را در تمامی سالن‌های سینمایی خصوصا آنهایی که به نحوی متعلق به بخش عمومی و تبعا مردم ایران است، دارد. بنابراین آن تعداد مدیران حوزه‌ هنری که برخلاف خواست عمومی مردم حرکت می‌کنند، اگر توانایی خاصی در خود احساس می‌کنند به جای سد راه فیلمسازان فکور و متعهد، راهی برای تولید آثار ارزنده پیدا کنند. راهی که خود سال‌هاست آن را گم کرده‌اند.»  

این بیانیه اعتراضی با تایید و امضای 300 نفر از اعضای شورای‌عالی تهیه‌کنندگان سینمای ایران صادر شده است. جدول ذیل اسامی آثار تولید شده سینمای ایران است که به دلایل نامعلوم و اساسا سلیقه‌ای در سینماهای زیرمجموعه این نهاد اجازه اکران نداشته‌اند.