نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر
نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر

نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر

نقش تهدیدات یا فرصت های «شبکه های اجتماعی» بر روابط زوجین


پرهام نوراقزا:

«فضای مجازی» واژه‌ای است که تا نامش در بین خانواده‌ها عنوان می‌شود، عده‌ای از  اثرات منفی آن بر زندگی‌ها می‌گویند و عده‌ای دیگر از محاسن آن یعنی آموزش گرفتن از این فضا جهت خانه‌داری و آشپری و ترفندها و نکات ریز کدبانویی می‌گویند. همین دو دیدگاه نشان دهنده دو سویه بودن (تهدید یا فرصت) این فضاست که اگر با هدف مناسب استفاده نشود می تواند تا سرحد از هم پاشیدن یک پیوند زناشویی که برپایه زندگی محکم و استوار  ساخته شده هم تاثیرگذار باشد.

با شنیدن صحبت‌هایی از این در و اون در و نیز با صحبت‌هایی که با چندین تن از خانواده‌ها داشتم و از بالا و پایین شدن زندگی‌هایی که روزگاری هیچ چیز نمی‌توانست میان پیوند زناشویی صاف و بی‌غل وغش آنها حتی خدشه‌ای بیندازد و نیز با دیدن صف‌های طویلی از زن و مرد که برای انجام طلاق و اخواهی حقوق خود جلوی ساختمان دادگستری و دفترخانه‌های طلاق و ازدواج مناظر تاسفباری را تشکیل داده‌اند می‌توان به عمق عمیق فاجعه پی‌برد که سرمنشأ همه این دربه‌دری‌ها و همه این اختلافات از گور همین شبکه‌های اجتماعی همچون:  تلگرام، اینستاگرام، واتس‌آپ و....  بلند شده است اما به چه قیمت؟!

از منظر دیگر اگر به خواهیم عاقلانه و با عقل سلیم به تمام جنبه‌ها بنگریم و تمامی محاسن و معایب این شبکه‌های احتماعی را سنگ محکی بزنیم و آنها را به قیاس سبک و سنگین کنیم درمیابیم که این شبکه‌ها تماما فقط جنبه منفی نداشته و چه بسا که که جنبه‌های مثبت آن هم کم نیستند.

به فراخور حال توجه خوانندگان این مقال را به پای صحبت‌ها و سنگ محکی که چندتن از هموطنان ما از این شبکه های اجتماعی داشتند جلب می‌کنم تا خود به قضاوت بنشیند و سره از ناسره را با قضاوت خودتان پیدا کنید.

  خانمی که همسرش به دلیل نوع شغلی که دارد 2 ماهی یک بار به خانه می آید می‌گوید: به دلیل دور بودن محل کار همسرم از زندگی از فلان اپلیکیشن فضای مجازی استفاده می‌کنیم و دیگر نگران دوری و دلتنگی از هم نیستیم، این اپلیکیشن‌ها خیلی خوب است و می تواند به بهبود روابط هم کمک کند.

آقایی که خانمش مدیر یک کانال لباس فروشی است با گلایه می‌گفت: از صبح که بیدار می شویم تا شب همسرم مشغول مشتری های مجازی است، درآمد خوب است و به جرات می گویم که اگر این درآمد نبود شاید زندگیمان لنگ می ماند اما اینکه تمام زندگی قربانی کانال و فروش لباس و اینها شده ، برایم غیرقابل قبول است، دیگر نه شب داریم و نه صبح، نه غذایی و نه رفت و آمدهای زندگی، لعنت به این نرم افزارها که روز به روز هم پیشرفته تر می شود.

هموطن دیگری می‌گوید: من تازه عروس هستم، در گروه های آشپزی و نکات خانه‌داری عضو هستم و دیگر احتیاج نیست برای یادگیری این مسائل پول زیای خرج کنم. دوست دیگری می‌گفت: به خدا که این شبکه‌های اجتماعی محاسنش از معایبش خیلی بیشتر است اما اگر درست و صحیح از آنها استفاده شود و فقط در گرو پیشرفت و یادگیری بهینه خرج شود.

درست است ما انسان‌ها را که اشرف مخلوقات خداوند نام نهادن تنها با داشتن چند چیز از موهبت‌ها و نعمت‌های الهی از دیگر مخلوقات خداوند سبحان متمایز می‌کند و آن تکلم، داشتن عقل، شعور ، منطق و ادراک است. اگر بدانیم که فلان چیزی که برای راحتی و آسودگی ما اختراع و ساخته شده است و از آن می‌توان هم در راه خیر و هم در راه شر استفاده کرد در این مقطع عقل سلیم حکم می‌کند که از آن به نحوه احسن و در کمال راحتی و آسوده خاطری باید از آن استفاده نمود نه در راه خلاف عرف و شرع. چه بسا در این شبکه‌های اجتماعی که اکثرا از آنها دلخور و دلزده هستند بسیاری از نکات خوب خانوادگی، زناشویی، راهنماهای آموزشی و فراگیری، آموزش‌های بالا بردن ضریب‌های هوشی و.... به وفور در آن می‌توان یافت و از آنها بهره برد.

تاثیر فضای مجازی بر خانواده یکی از زمینه های مهم بروز ناهنجاری در خانواده‌هاست، محتویات فضای مجازی و خدمات ارائه شده در این فضای موجب شده تا کاربران با تاثیرپذیری از جنبه‌های منفی آن انتظارات خود از جنبه‌های مختلف زندگی را بر خلاف واقعیت‌های موجود در فضای حقیقی تعریف کنند و همین امر تا حد زیادی زندگی واقعی کاربران را تحت تاثیر قرار می دهد و تبعات بسیار زیانباری برای خانواده‌ها داشته باشد.

 

 

آمار و ارقام چه می‌گویند

استفاده دائم، نادرست و غیراصولی از رسانه‌های اجتماعی سبب وارد آمدن صدمه‌های جدی به شادی خانواده، کاهش کیفیت زندگی، خیانت در برخی ازدواج‌ها و جدایی بین زوجین می‌شود. به طور مثال براساس تحقیقات انجام شده در زمینه خانواده زمانی که شمار کاربران فیس‌بوک 20 درصد افزایش داشت، نرخ طلاق 4 درصد افزایش پیدا کرده بود. پیام‌ها و عکس‌های غیراخلاقی که از سوی کاربران در سایت فیس‌بوک منتشر می‌شوند، باعث بالا رفتن آمار طلاق شده است و همچنین زوجینی که کمتر از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند 11 درصد شادتر از آنهایی هستند که دائم از این رسانه‌ها استفاده می‌کنند.

اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی می‌تواند منجر به نزاع بین زوجین شود و محیطی مملو از حسادت ناشی از نتظارات بالا و رفتارهایی که دور از شان خانواده ایرانی است را ایجاد کرده و روابط فرازناشویی را تسهیل کند.

براساس گزارش «فاکس‌نیوز»، تحقیق جدید شرکت حقوقی اسلیتر و گوردون از دو هزار زوج بریتانیایی نشان می‌دهد مدت زمان رابطه‌های اجتماعی برای زندگی‌های متاهلی مهم است. محققان این موسسه در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مجازی منبع اصلی برای تنش‌های زناشویی محسوب می‌شوند و اگر به آنها درست توجه نشود، مشکلات عدیده‌ای به وجود می‌آورند. طبق نتایج به دست آمده یک نفر از هر هفت فرد متاهل حاضر در این تحقیق اعلام کرد که به دلیل نوع رفتار و عملکرد همسرش در اپلیکیشن‌ها و شبکه‌های اجتماعی از قبیل فیس‌بوک، توییتر، واتس‌آپ و اسکایپ قصد جدایی از او و طلاق را دارد.

همچنین دستکم یک نفر از هر چهار نفر شرکت‌کننده در این تحقیق اعلام کرده‌اند با همسر خود یک بار در هفته بر سر موضوعات مرتبط با شبکه‌های اجتماعی بحث و جدل می‌کنند و 17 درصد از این افراد اعلام کردند روزانه با همسرانشان بر سر عملکرد آنها در شبکه‌های اجتماعی مشاجره می‌کنند و همچنین 58 درصد از افراد اعتراف کرده‌اند که رمزهای عبور حساب‌های کاربری همسرانشان را گاه حتی بدون اطلاع آنها می‌دانند؛ از بررسی این آمار در می یابیم که این رویکرد نشان دهنده شدت تلاش افراد برای نظارت بر رفتارهای اجتماعی همسرانشان است.

 


تاثیراتی که شبکه‌های اجتماعی بر روابط زوجین می‌گذارد

شبکه اجتماعی در درازمدت موجب کاهلی، افسردگی و بروز حالات روانی غیرقابل قبول و غیرعادی در فرد شده و زمینه‌ساز بسیاری از رفتارها و ناسازگاری‌ها در خانواده می‌شود و یا پایین آمدن آستانه تحمل افراد یک خانواده، زمینه جدایی آنها از هم فراهم می‌آید. بسیاری از رفتارهای خشونت‌آمیز زوجین هنگامی رخ می‌دهد که فرد متوجه می‌شود همسرش با شخص دیگری در فضای مجازی ارتباط دارد کاربر شبکه‌های اجتماعی تصویر مجازی سایر افراد را می‌بیند و وارد فضای مقایسه ظاهر سایر کاربران با باطن شریک زندگی خود می‌شود. این موضوع نوعی دلسردی را برای فرد به همراه می‌آورد که در نهایت منجر به طلاق می‌شود.

هر چقدر استفاده از شبکه‌های اجتماعی در حد متعارف‌تری باشد، آسیب آن بر بنیان خانواده کمتر است. متاسفانه اکنون وضعیت طوری شده است که بین پرونده‌های مختلفی که برای جدایی در دادگاه‌ها تشکیل می‌شود، خیلی‌ها از این عامل (استفاده از شبکه‌های اجتماعی) شکایت می‌کنند. آمار مراجعاتی هم که زوجین به دلیل مشابه به مراکز مشاوره دارند، روز به روز بیشتر می‌شود. در بیشتر این پرونده‌ها هم زنان شکایت می‌کنند که همسرشان وقت زیادی را به ارتباط‌های مجازی در شبکه‌های اجتماعی اختصاص می‌دهد و در نتیجه توجه کمتری به زوجه خود دارد.

عده‌ای از زوج‌ها از شبکه‌های مجازی برای فرار از مشکلات زندگی زناشویی و تضادها و اختلافاتی استفاده می‌کنند که به صورت منطقی قادر به حل آن نیستند. اینترنت و شبکه‌های اجتماعی آنها را غرق دنیای دیگری می‌کند و باعث می‌شود از درگیری‌های زندگی فاصله بگیرند.


عده دیگری هم معتاد به اینترنت هستند. این افراد درگیری‌های زندگی زناشویی را ندارد اما چون با همسر و خانواده خود ارتباط و گفتمان ندارند و زمان خود را با هم سپری نمی‌کنند تا بتوانند مشکلاتشان را حل کنند، به تدریج دچار طلاق عاطفی می‌شوند و هریک، نیازها و خواسته‌هایشان را در شبکه‌های اجتماعی جست‌وجو می‌کنند. در حدود یک پنجم از مواردی که برای دادخواست طلاق به دادگاه مراجعه می‌کنند، یکی از زوجین یا هر دو، درگیر شبکه‌های اجتماعی هستند و برخی از آنها ناخواسته وارد یک رابطه خیانت‌آمیز نسبت به همسرشان می‌شوند، به طوری که این مسأله خودشان را هم درگیر عذاب وجدان می‌کند. این اتفاقات در شبکه‌های مجازی به صورت بسیار خرنده و تدریجی رخ می‌دهد. آقا یا خانم وارد رابطه دوستی شده، وابستگی ایجاد می‌شود، دلش تنگ می‌شود و وقتی به خودش می‌آید می‌بیند که چند ماه از این رابطه گذشته و درگیر یک رابطه فرازناشویی شده و به همسرش خیانت می‌کند. در صورتی که شاید روز اول چنین قصد و نیتی نداشته است.

فضای مجازی فی‌النفسه برای داشتن یک جامعه سالم و یک خانواده باثبات و شاداب یک فرصت است، نه تهدید، به شرطی که قواعد و مقررات استفاده صحیح از این فضا و بومی‌سازی آنها متناسب با شرایط فرهنگی جامعه را بدانیم استفاده نادرست از این فضاها می‌تواند روابط زوجین را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. مثلا عضویت در شبکه‌هایی که آنها را نمی‌شناسیم، انتقال اطلاعاتی که از صحت و سقم آنها باخبر نیستیم و ارسال تصاویر خارج از عرف می‌توانند مشکلاتی را در روابط خانواده‌ها ایجاد کنند که هر روز اخباری در این خصوص می‌شنویم.

تنوع و تعدد روابط در فضای مجازی و قابلیت دسترسی به افراد در موقعیت‌های مختلف، از آسیب‌های پنهان فضای مجازی است. کم نیستند زوج‌هایی که به دلایل مختلف عملکردهای زناشویی خود را ناکارآمد می‌یابند و ارتباط‌های پنهانی برقرار می‌کنند و به جای حل مسائل و مشکلات زندگی مشترک مساله جدیدی به نام خیانت برای خود و خانواده‌شان به وجود می‌آورند.



افراد از شبکه‌های اجتماعی برای خارج شدن از مرزهای ازدواج‌شان استفاده می‌کنند که شامل چت کردن نوشتاری و یا تصویری است. زوجین ممکن است به دلیل مجازی بودن ارتباط‌های خود، این عمل را خیانت تلقی نکنند اما همیشه کیفیت روابط در فضای مجازی با دیگران تحت کنترل نیست. معمولا افراد در شبکه‌های اجتماعی کمبودهای روابط عاطفی خود را جست‌وجو می‌کنند. لذا گاهی دوری عاطفی زوجین باعث شکل‌گیری و شروع خیانت در خارج از چهارچوب خانواده می‌شود.

 استفاده مدیریت نشده و مداوم از تلفن همراه، گذاشتن کدهای امنیتی، حتی قرار دادن گوشی تلفن همراه روی حالت سکوت، از جمله نشانه‌های رفتاری است که زوجین از آنها شکایت می‌کند و دلیلی بر مشکوک بودن رفتار همسران‌شان می‌دانند، اضطراب همسران در این گونه موقع به حدی است که ساده‌ترین رفتار شریک زندگی‌شان را دلیلی مبنی بر تایید افکار خود می‌دانند و نتیجه قابل پیش‌بینی است، ایجاد کشمکش و جر و بحث‌های بی‌پایان، بی‌اعتمادی و بدبینی مزمن.

زندگی شکل گرفته از نقاط قوت و ضعف همسران است. وقتی همسران در بحث مقایسه‌ای می‌افتند، نقاط ضعف پررنگ و نقاط قوت کمرنگ می‌شوند و اینها روابط بین همسران را سرد کرده و شرایط زندگی را سخت می‌کند. در حالی که این خصوصیات همیشه ثابت بوده‌اند و فقط چون در فضای مقایسه قرار گرفته‌اند نقاط ضعف رنگ گرفته و باعث احساس شکست می‌شود. این مقایسه باعث می‌شود تا زوجین در فضای مجازی دنبال گزینه بهتر بگردند و با در این فضا یکدیگر را تحقیر کنند و زیر سوال ببرند. این رفتارها باعث تلخ شدن فضای زندگی مشترک می‌شود تا جایی که به جدایی می‌انجامد.

طبق آمارها در ۲۰ تا ۲۵ درصد پرونده‌های طلاق در دادگاه‌های خانواده کشور عبارت فیس‌بوک ذکر شده است.

 

بیایید پایند باشیم

فضای مجازی هم مانند دیگر موارد و مسائلی که می تواند موجب اختلاف در خانواده ها شود، می‌تواند سبب بهتر شدن روابط، آگاهی افراد از مسائل و رفتارها و... شود، اما مهمترین آسیبی که خانواده ها راتهدید می کند، پایبند نبودن به تعهدات و نقش گیری های فضای حقیقی در فضای مجازی است.

بی دلیل آقا یا خانم در این فضا در آشنایی با افراد جدید خود را مجرد معرفی می کنند و همین زمینه ساز بروز تعرضات رفتاری و شکل گیری اختلافات در خانواده ها می شود.

دسترسی آسان به این فضا سبب می شود تا در لحظه بتوان با اشخاص ارتباط گرفت، اگر در مواقع ناراحتی و یا عصبانیت نتوانیم خود را کنترل کنیم و در لحظه وارد یک گفت و گو و به اصطلاح درد و دل کردن شویم، باز زمینه ساز اسیب های دیگری است.

در نهایت اگر فردی به اصول اخلاقی و رفتاری پایبند باشد، استفاده از شبکه های اجتماعی نه تنها آسیب نمی رساند بلکه سبب آگاهی هم می شود.

نگهداری حیوانات خانگی به جای فرزند‌آوری

پرهام نورافزا:

نگهداری حیواناتی مانند سگ در منزل به‌ویژه در مجتمع‌های مسکونی به دلیل عدم‌همخوانی با فرهنگ ایرانی، اسلامی عموما با نارضایتی همسایه‌ها و افراد حاضر در مکان‌های عمومی روبه‌رو می‌شود.

تسلط تکنولوژیک غرب و بهتبع آن تبلیغ، ترویج مدرنیسم، فرهنگ، سبک و زندگی برخاسته از آن، پدیده‌ای است که در دهه‌های اخیر جهان را متأثر از خود ساخته است. در کشور ما نیز در سال‌های اخیر با رشد سریع وسایل ارتباط جمعی و ورود تکنولوژی‌های نوین ارتباطی همچون ماهواره، تلفن همراه و... سبک زندگی غربی از روش‌های مختلف و با تکیه بر الگوپردازی و فرهنگ‌سازی تمدن غربی در حال ترویج است و در این میان حرکت مردم به سمت تقلید از سبک زندگی غربی به یک رویه عادی تبدیل شده است. گستردگی تبلیغ انگاره‌های فرهنگی و تمدنی غرب در قالب سبک زندگی نوین و مدرن، سبب آسیب‌پذیری جامعه در برابر مسائلی شده است که شاید تا چند سال پیش در ذهن مردم ما جایگاهی نداشت؛ اما امروزه به سبب تهاجم فرهنگی غرب در فضای سایبری و شبکه‌های مختلف اجتماعی و همچنین شبکه‌های ماهواره‌ای به یک دغدغه فراگیر تبدیل شده است. نگهداری از حیوانات در منزل، یکی از این مسائل است که به‌عنوان یکی از مظاهر سبک زندگی غربی در یک دهه اخیر به مرور وارد زندگی طبقه مرفه کشور شده و پس از آن به تمام لایه‌های اجتماعی کشور در شهرهای کوچک و بزرگ تسری یافت. شاید تا یک دهه پیش نگهداری از سگ و گربه در خانه امری ناپسند تلقی می‌شد اما امروزه دامنه این موضوع از این مسائل فراتر رفته و به نگهداری از مار، میمون، سنجاب، بچه شیر، بچه پلنگ و... تبدیل شده است؛ موضوعی که از یک‌سو آسیبی فرهنگی و اجتماعی محسوب شده و از سوی دیگر نیز بستر ایجاد مشکلات فراوان بهداشتی و انتقال بیماری‌های مشترک میان انسان و حیوانات را فراهم می‌کند.

 

 

 

حیوان‌پروری به جای فرزند!

یکی از آسیب‌های جدی در سال‌های اخیر در جامعه، موضوع خلأهای عاطفی و تغییر ساختارهای خانوادگی و عدم علاقه زوج‌ها به فرزندآوری است. این موضوع که با بهانه‌های مختلف در جامعه در حال تسری است، سبب شده تا خانواده‌ها علاقه‌ای به ورود فرزند به زندگی خود نداشته و در واقع با گسست هسته‌های خانوادگی و تبدیل زندگی سنتی به مدرن، مظاهر زندگی مدرن نیز به درون خانواده‌ها راه پیدا کرد و امروزه نیز با تبلیغات فراوان شبکه‌های ماهواره‌ای و جریان‌های ایجاد شده در فضای سایبری، تبدیل فرزندپروری به نگهداری از حیوانات به یک معضل جدی در جامعه ایرانی تبدیل شود. این آسیب آنجا نمود بیشتری می‌یابد که برخی از خانواده‌ها برای سرگرمی تک‌فرزندان خود، به دنبال راه چاره‌ای می‌گردند تا با پرکردن اوقات تنهایی آنها، خود را از سختی‌های ارتباط با کودکان و ابراز محبت به آنها برهانند. از همین روی چنین فرزندانی به دلیل نداشتن همبازی لجاجت‌های فراوانی از خود بروز می‌دهند و با مجبور کردن والدین و بزرگ‌ترهای به عنوان همبازی خود، مشکلات روحی و روانی‌ای را به والدین خود و نیز دیگر افراد خانواده  تحمیل می‌کنند. اینجاست که والدین کمبود فرزند دوم را به وضوح احساس می‌کنند اما دیگر دیر شده و با گذشت سن و سال  والدین امکان آوردن فرزند دوم برای آنان مقدور نیست مگر آنکه در همان سال‌های ابتدایی این مشکل را احساس کنند و به فکر چاره آن باشند. نکته دیگر درباره تک فرزندان این است آنها به دلیل نداشتن همبازی هم سن و سال خود به ناچار با بزرگ‌ترها  نشست و برخاست می‌کنند و چون از دوران کودکی با صحبت‌های بزرگان  و سرد و گرم چشیده‌ها مراوده دارند بیش از کودکان هم سن و سال خود می‌فهمند  و قوه درک، ادراک و فهمشان بیش از آنان است. درواقع این معصومین دوران کودکی ندارند و اساسا در دوره خود کودکی نمی‌کنند بنابراین آنها زودتر از معمول دیگر بچه‌ها به بلوغ فکری و جنسی می‌رسند. چرا که از ابتدای خلقت خود تا گذران دوره‌های کودکی، نوجوانی، جوانی و... با بزرگ‌تر از سن و سال خود مراوده و حشر و نشر داشته و دارند. اخیرا همبازی از جنس حیوانات برای فرزندان یکی از راه‌هایی است که در این چندساله روبه فزونی نهاده شده و همین موضوع سبب می‌شود تا ارتباطی عاطفی میان فرزندان با حیوانات خانگی ایجاد شده و به‌عنوان یک فرهنگ غلط به نسل‌های آینده منتقل شود.

 

ژست اجتماعی با حیوانات خانگی!

انس با حیوانات خانگی و حضور افراد با آنها در مکان‌های عمومی در سال‌های اخیر به یک رویه عادی در کلانشهرها تبدیل و دامنه آن به شهرهای کوچک‌تر نیز کشیده شده است. یکی از علت‌های علاقه به نگهداری حیوانات خانگی، غالبا ناشی از چشم و هم‌چشمی با اطرافیان، همسایه و اقوام در ژست اجتماعی و به عبارتی کسب جایگاه اجتماعی است؛ موضوعی که از طریق شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای و شبکه‌های اجتماعی با شدت فراوانی تبلیغ می‌شود و همین موضوع سبب می‌شود تا به نمایش گذاشتن حیوانات خانگی به‌ویژه سگ و گربه در مکان‌های عمومی به یک عادت روزمره تبدیل شود که این مساله می‌تواند نشان‌دهنده عمق نفوذ سبک زندگی غربی در جامعه باشد. رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور به‌عنوان بازوهای کارآمد تهاجم فرهنگی غرب، در این میان نقش ویژه‌ای برعهده دارند و با روی آنتن بردن برنامه و گزارش‌هایی از مزایای نگهداری حیوانات در منزل در تلاش هستند تا افرادی که از این نماد سبک زندگی غربی پیروی می‌کنند را انسان‌هایی روشنفکر، اجتماعی و دارای فهم و درکی بالاتر از دیگر افراد جامعه نشان دهند. البته نباید از نظر دور داشت که نگهداری این قبیل حیوانات در منزل و به‌ویژه در مجتمع‌های مسکونی به دلیل عدم‌همخوانی با فرهنگ ایرانی- اسلامی، عموما با نارضایتی همسایه‌ها و افراد حاضر در مکان‌های عمومی روبه‌رو می‌شود؛ اما کمتر چیزی که در این میان به آن توجه می‌شود، توجه به حقوق متقابل افراد در محل زندگی و مکان‌های عمومی است.

اما نکته قابل تامل و زنگ خطر برای خانواده‌های ایرانی تنها نگهداری از سگ یا حیوانات دیگر نیست بلکه اغلب جایگزینی سگ به جای فرزند است گذشته از اینکه در برخی مواقع این‌گونه حیوانات جایگاهی به عنوان به یک همنشین و هم‌صحبت دارد. عوامل مختلفی بر انسان اثر می‌گذارد تا به تک فرزندی روی بیاورند، اما فرهنگ بسیار مهم است چراکه در گذشته داشتن فرزند زیاد نشانه خانواده سالم‌تر بوده و این اصلا ارتباطی به وضعیت معیشت خانواده نداشته است اما در حال حاضر به خاطر فرهنگی که از غرب آمده فرزندان دیگر مایه‌ای برای خوشبختی و شیرینی کانون گرم خانواده نیستند و حقیقت امر این است که والدین به بهانه مشکلات اقتصادی کار در بیرون را به پرورش فرزند ترجیح می‌دهند. البته تمامی این اتفاقات و دوری جستن از فرزندپروری به شکل سابق همگی منشأ اقتصاد بیمارگونه جامعه و فقر و تندگدستی افراد جامعه و نداشتن پشتواتوانی قوی اقتصادی چراکه در این روزگار وانفسا دخل و خرج با یکدیگر جور درنمی‌آید و تمامی افراد خانواده برای تامین مایحتاج و امرار معاش روزانه به‌جای دورهم بودن و لذت بردن از لحظات زندگی مجبورند  یک و یا دو شیفت در بیرون از خانه به کار و فعالیت مشغول باشند تا بتوانند گذر روزگار کنند.

 در ایران متاسفانه گونه‌های جدیدی از خانواده در حال شکل‌گیری است؛ مانند مجردی یا زوج‌زیستی که در این میان کودک نقشی ندارد و اکثر این افراد به دلیل نداشتن فرزند به سمت‌وسوی نگهداری از حیوانات می‌روند و جای خالی فرزند را با نگهداری از حیوانات پر می‌کنند.

 


چرا حیوان خانگی نگهداری می‌شود؟

 «اینکه حیوانات خانگی جایگزین فرزند شوند، اصلا درست نیست و به هیچ وجه نمی‌توان حیوان خانگی را جایگزین فرزند قرار داد اما اینکه این افردا به سمت نگهداری از حیوانات خانگی می‌روند، شاید علت آن باشد که نگهداری از حیوانات مسئولیت کمتر و نگهداری از آنها آسان‌تر است و این حیوانات می‌تواند رابطه نزدیکی با انسان بر قرار کنند.»

اما نگهداری از حیوانات با توجه به اینکه نشأت گرفته از فرهنگ غربی است، اگر حیوان فقط یک حیوان خانگی باشد و اصول نگهداری از آن رعایت شود، یعنی افراد بدانند که چگونه باید به آن غذا داد و از آن نگهداری کرد، مانعی ندارد اما بعضا مشاهده شده که از حیوانات وحشی به‌عنوان حیوان خانگی استفاده می‌شود که این کاملا اشتباه است.» تا جایی که بسیاری از جوانان برای کانون توجه بودن و هیجانات کاذب جوانی درصدد نگهداری از بچه شیر، یوزپلنگ، مار پنتون و... هستند  

 

نگهداری از حیوانات به جای فرزندآوری

«روی آوردن به نگهداری حیوان به جای فرزند به این دلیل است که ترس از فرزندآوری به‌عنوان پدیده‌ای در بین خانواده‌ها رسوخ کرده است. مساله نگهداری از حیوانات معضلی است که افراد را درگیر کرده تا جایی که افراد در جامعه به جای آنکه با هم ارتباط بیشتری داشته باشند، از هم دور و تنهاتر شده‌اند اما برای گریز از این تنهایی به جای فرزند، به سراغ نگهداری از حیوانات رفته‌اند و جای خالی فرزند را با حیواناتی مثل سگ، گربه، موش‌های همستر، کاسکو، طوطی، مرغ مینا و... پر کرده‌اند.»

برای این موضوع باید فکری کرد. باید فرهنگ‌سازی شود و امکانات لازم برای افراد جامعه فراهم شود تا به جای آنکه به سراغ نگهداری از حیوانات بروند با فرهنگ خودمان آشنا شوند و کانون خانواده را محکم‌تر کنند.»

مخلص کلام اینکه آنچه امروز در جامعه دیده می‌شود و متاسفانه در حال تبدیل شدن به یک رویه عمومی است، تقلید کورکورانه از مظاهر سبک زندگی غربی است که یکی از آنها که به وفور قابل مشاهده و قابل لمس است نگهداری از حیواناتی مانند سگ و گربه در خانه است که جا دارد مسئولان فرهنگی و همچنین نهادهای قانونگذار چاره‌ای برای این آسیب فرهنگی بیندیشند تا این همزیستی ناهمگون با فرهنگ ایرانی- اسلامی به یک فرهنگ عمومی تبدیل نشود و ارتباط و انس با سگ‌ها و دیگر حیوانات خانگی جایگزین مراودات اجتماعی در جامعه نشود.

گذشته از این، پا نهادن افراد به دنیای تکنولوژی و عصر ارتباطات دیجیتالی و ورود به دنیای مدرن فضای مجازی  و شبکه‌های اجتماعی که خود باعث  دلسردی افراد جامعه و به طبع آن دوری جستن از مراودات افراد جامعه با یکدیگر و فاصله‌گذاری  ارتباطات بین خانوادگی پدر و مادر، خواهر و برادر و دیگر خویشاوندان دور و نزدیک- شده خود مجالی جدا از این مبحث را مطلبد که در این مقال از حوصله خارج است.

مدرک دانشگاهی را بگذار در کوزه آبش رو بخور



پرهام نورافزا:

معضل بیکاری چند صباحی است که در ادبیات اقتصادی و اجتماعی جامعه ریشه دوانه و باعث شده تا تعداد زیادی از جوانان جویای کار پشت درهای بسته بازار اشتغال باقی بمانند. این موضوع آنچنان بغرنج و فرسایشی شده که رهبر معظم انقلاب آن را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی معرفی کرده‌اند و از ضرورت برنامه‌ریزی مناسب برای حل و فصل آن سخن به میان آوردند.



این چالش که در تمامی اقشار جامعه ریشه دوانده و جمعیت تحصیل‌کرده کشور به‌عنوان متراکم‌ترین بخش جامعه را از گزند خود بی‌نصیب نگذاشته و باعث شده تا آمار نگران‌کننده‌ای از میزان بیکاران تحصیل‌کرده در جداول آماری ثبت شود.

براساس آمار، 36 درصد از مجموعه بیکاران کشور را افرادی با تحصیلات عالیه تشکیل داده‌اند و 27 درصد از بازار بیکاری به افرادی اختصاص یافته که دارای مدرک دیپلم و پیش‌دانشگاهی هستند. بیکاران تحصیل‌کرده که در راس هرم قرار گرفته‌اند در مجموع رقمی در حدود یک میلیون و 185 هزار نفر هستند که این یعنی زنگ خطر جدی برای جامعه‌ای که بیشتر جمعیت آن را جوانان تشکیل می‌دهند.

اما چرا در جامعه 224 هزار فوق‌دیپلم بیکار، 790 هزار لیسانس بیکار، 158 هزار فوق‌لیسانس و دکتری تخصصی بیکار وجود دارد؟

یقینا مهم‌ترین علت این موضوع را می‌توان در عدم انطباق میزان صندلی‌های دانشگاهی با تعداد صندلی‌های خالی در بازار کار جست‌وجو کرد. این موضوع یعنی اینکه هنوز که هنوزه فعالان عرصه اقتصاد و آموزش‌عالی نتوانسته‌اند به تعاملی سازنده به‌منظور هماهنگی بازار کار با صندلی‌های دانشگاهی دست پیدا کنند.

متاسفانه در ادبیات اشتغال ایران این نکته بارها تاکید شده است که فارغ‌التحصیلان دانشگاهی صرفا به دنبال مشاغل پشت‌میزی نباشند و مشاغل دیگر مرتبط با حوزه تحصیلی خود را جویا شوند. این در حالی است که بازار کار در شاخه‌های مختلف به مرز اشباع رسیده و عملا دیگر مدرک تحصیلی افراد برای آنان نه آب دارد و نه نان و باید از آن به‌عنوان وسیله‌ای لوکس برای نمایش میزان علم‌شان  بر روی طاقچه منزل‌شان بهره ببرند.

با کمی کنکاش در بازار کار به راحتی می‌توان به این نکته دست یافت که بسیاری از فارغ‌التحصیلانی که هم‌اکنون مشغول به فعالیت هستند در زمینه‌هایی به کار گرفته شده‌اند که هیچ‌گونه ارتباطی با مدرک دانشگاهی‌شان ندارد. این موضوع یعنی اتلاف انرژی و سرمایه فردی، اجتماعی و ملی که نه‌تنها پیشران موفقیت در جامعه نمی‌تواند به حساب‌ آید بلکه سرعت‌گیری است که فرد را وادار می‌کند، بخش عمده‌ای از آموزش‌های خود را به کنار گذاشته و از صفر موارد دیگری را تحصیل کند تا بتواند فضایی برای تنفس در بازار کار پیدا کند.



نمونه بارز این موضوع را می‌توان در فرد پاکبانی دید که چندی پیش اسمش در فضای رسانه‌ای کشور منتشر شد. وی که دارای فوق‌لیسانس برنامه‌ریزی شهری بود به دلیل عدم وجود بازار کار مجبور به دست گرفتن جارو شد تا چرخ زندگی برایش لنگ نزد. یقینا او و افرادی مانند او که در جامعه ما کم هم نیستند هم‌اکنون در مشاغلی غیر از حرفه تخصصی خود مشغول به فعالیت هستند چشم به راه تحولی در بازار کار هستند. این تحول رخ نخواهد داد مگر اینکه زنجیره دانشگاه، صنعت و اقتصاد با یکدیگر درست پیوند بخورند و زمینه‌ساز حرکت درست چرخ دنده‌های اشتغال در جامعه شوند. از سوی دیگر افرادی نالایق و کم‌تجربه در بسیاری از شغل‌های دولتی، نهادها و سازمان‌های  نیمه‌دولتی و شرکت‌های خصوصی به لحاظ واسطه و داشتن رانت در فلان نهاد بدون  داشتن مدرک و علم و دانش مربوطه مشغول به کار و فعالیت هستند که به دلیل بازار بیمار کار و مشاغل جامعه ما بدون آن که آب در دل مدیران و مسئولان بالادستی تکان بخورد بر مسند کار سوارند و برای خود یکه‌تازی می‌کنند این گونه افراد نالایق  نابخرد هستند که با هدر دادن بودجه‌های دولتی و در مشاغل دولتی بودجه‌ بیت‌المال برای آزمون و خطای خود دست به طرح‌ها و کارهایی میزنند که خروجی‌اش به جز داشتن و تحمیل بار مالی هنگفت و نیز رکود و رخوت فضای کاری درجامعه چیزی در چنته نخواهند داشت و اینجاست که شایسته‌سالاری و داشتن علم و دانش و به طبع آن هوشیاری و آگاهی کامل هرکس در رشته تخصصی خود نمود عینی پیدا می‌کند که متاسفانه نمومنه‌ایی از این دست در جامعه امروزی ما به عینه می‌توان مشاهده کرد.

هم‌اکنون براساس آمار چهار میلیون و ۸۳ هزار و ۱۲ نفر در مقاطع مختلف در حال تحصیل هستند که این آمار به تفکیک در دوره کاردانی شامل ۷۴۸ هزارو ۶۷۷ نفر، دوره کارشناسی شامل دو میلیون و ۳۳۵ هزار و ۷۲۹ نفر، دوره کارشناسی‌ارشد شامل ۷۶۴ هزار و ۲۳۳ نفر، دوره دکتری حرفه‌ای شامل ۹۳هزار و ۹۲۶ و دکتری تخصصی شامل ۱۴۰ هزار و ۴۴۷ نفر است که به‌زودی بعد از اتمام تحصیل روانه بازار کار می‌شوند هرچند که تعدادی از افراد حاضر در این آمار در زمره کسانی هستند که در حین تحصیل مشغول به کارند. اما یقینا بخش عمده‌ای از این سیل جمعیتی به‌زودی روانه بازار کار خواهند شد در حالی که هیچ فرش قرمزی برای آنان پهن نشده و صف یک میلیون و 100 هزار نفری پیش از آنها چشم به راه گشایشی برای اشتغال مانده‌اند.

یقینا ایجاد تحول در رویکرد تحصیل و اشتغال باید در بازه زمانی کوتاهی تحقق یابد و به فرجام برسد وگرنه میزان صندلی‌های خالی که امروز به‌عنوان یک چالش اساسی در بین واحدهای دانشگاهی خودنمایی می‌کند بیش از پیش نمایان خواهد شد و افراد به این نکته می‌رسند که دیگر کسب علم نمی‌تواند ابزاری برای رفاه حال و آرامش آینده باشد چراکه فصلی برای برداشت محصول آنان تعریف نشده است. 

اکران «طبل» در مراسم افتتاحیه در سینما «گالری» بروکسل بلژیک


پرهام نورافزا:

فیلم سینمایی «طبل» به کارگردانی کیوان کریمی به نمایندگی از سینمای ایران در مراسم افتتاحییه برنامه «زمانِ زمستان تهران» در سینما «گالری» در شهر بروکسل در کشور بلژیک روی پرده رفت.

فیلم سینمایی «طبل» Drum نخستین ساخته بلند کیوان کریمی و فیلم مستند «نوشتن بر شهر» Writing on the city از ساخته‌های این فیلمساز، در جدیدترین حضور بین‌المللی خود، به نمایندگی از سینمای ایران و با حضور این کارگردان جوان، «ژان میشل فرودون» Jean-Michel FRODON منتقد سرشناس فرانسوی و سردبیر سابق مجله‌ معتبر «کایه دو سینما» Cahiers du Cinéma و «انیس دو ویکتور» از پژوهشگران و منتقدان فرانسوی و کارشناس سینمای ایران؛ در مراسم افتتاحییه برنامه «زمانِ زمستان تهران» با تمرکز بر سینمای ایران در سینما «گالری» CINEMA GALERIES در شهر بروکسل در بلژیک به نمایش درآمدند. در روزهای برگزاری این برنامه، آثار کارگردانان شاخص سینمای ایران از جمله؛ زنده‌یاد عباس کیارستمی، رخشان بنی‌اعتماد و اصغر فرهادی نیز به نمایش درآمدند.


 

«طبل» در آخرین نمایش بین‌المللی خود با حضور کیوان کریمی در بخش «حرکت به جلو» در پانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «آسیا پاسیفیک ولادی وستوک» IFF Pacific Meridian Vladivostok در روسیه به روی پرده ‌رفت. هدف اصلی این جشنواره توسعه تبادل فرهنگی بین کشورهای این حوزه و نمایش فیلم‌هایی از قاره آسیا و اقیانوس آرام است. چهاردهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «آسیا پاسیفیک ولادی وستوک» با ریاست «فدور بوندارچوک» کارگردان سرشناس روسی برگزار شد و پانزدهمین دوره آن در چندین بخش رقابتی و غیررقابتی از روزهای 18 تا 24 شهریور ماه امسال (۹ تا ۱۵ سپتامبر 2017) در شهر ولادی وستوک روسیه برگزار ‌شد.

فیلم سینمایی «طبل» به نمایندگی از سینمای ایران تاکنون در جشنواره‌های مختلفی در سطح جهان روی پرده رفته است، از جمله؛ در بخش رقابتی «هفته منتقدان» در هفتاد و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «ونیز» در کشور ایتالیا، در بخش رقابتی «سینمای کُردی» در چهارمین دوره جشنواره بین‌‌المللی فیلم «دهوک»، در بخش رقابتی «سینمای جهان» در نخستین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «سلیمانیه» در اقلیم کُردستان عراق و برنده دیپلم افتخار بهترین مدیر فیمبرداری برای امین جعفری فیلمبردار این فیلم، در بخش رقابتی اصلی جشنواره بین‌المللی فیلم «ویزیونر» برلین در کشور آلمان و جایزه ویژه هئیت داوران این جشنواره برای کیوان کریمی، در جشنواره بین‌المللی «فیلم‌های برتر» 2016 اروپایی در کنار آثار کارگردانان مطرح اروپایی، در جشنواره بین‌المللی فیلم «ناپولی» در کشور ایتالیا، در شانزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «حقوق بشر» ژنو در کشور سویس، در بخش «حقوق بشر» در نوزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «بوئنوس آیرس» BAFICI در کشور آرژانتین، در چهل و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «لاچنودورو» Lacenodoro در شهر آولینو در کشور ایتالیا و چندین جشنواره جهانی دیگر.

درخشش «من یوسفم، مادر» در جشنواره فیلم «سینه کوئست» آمریکا


پرهام نورافزا:

فیلم سینمایی «من یوسفم، مادر» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا فرطوسی، با بازی عباس غزالی و زهرا الربیعی بازیگر سرشناس عراقی در جشنواره بین‌المللی فیلم «سینه کوئست» آمریکا حضور پیدا می‌کند.

فیلم سینمایی «من یوسفم، مادر» (أنا یوسف یا اُمی) Mother,I'm Joseph نخستین اثر سینمایی محمدرضا فرطوسی در جدیدترین حضور بین‌المللی خود به نمایندگی از سینمای ایران در چهار سانس مختلف از جمله؛ روزهای 9، 10، 14 و 19 اسفند ماه امسال (28 فوریه و 1 و 5 و 10 مارس 2018) در بخش «چشم انداز سینمای جهان» در بیست و هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «سینه کوئست» Cinequest آمریکا از معتبرترین جشنواره‌های فیلم‌های مستقل دنیا به نمایش درمی‌آید.

فیلم سینمایی «من یوسفم، مادر» از بین ۱۷۵۰ فیلم از ۱۲۰ کشور جهان؛ برای نمایش در بخش «چشم انداز سینمای جهان» در بیست و هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «سینه کوئست» انتخاب شده است؛ در بیانه این جشنواره در مورد این فیلم ایرانی آمده است: ما عاشق احساسات عمیق شخصیت‌هایی شدیم که به زیبایی در این فیلم جان بخشیده شده‌اند فیلمی فوق‌العاده و قدرتمند.



بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم «سینه کوئست» با شعار «آفرینش نوآوری و توانمندسازی» از روزهای 8 تا 20 اسفند ماه امسال (۲۷ فوریه تا ۱۱ مارس 2018) در سیلیکون والی در سن خوزه ایالت کالیفرنیا در آمریکا برگزار می‌شود و در آن بیش از ۱۳۰ فیلم که اولین نمایش جهانی و آمریکایی خود را تجربه می‌کنند به نمایش درمی‌آیند.

خوانندگان روزنامه «یواس‌ای تودی» USA Today جشنواره بین‌المللی فیلم «سینه کوئست» را بهترین جشنواره فیلم آمریکا انتخاب کرده‌اند.

فیلم سینمایی «من یوسفم، مادر» در نخستین اکران جهانی خود در ششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم دهلی در کشور هندوستان روی پرده رفت؛ و در ادامه در بخش رقابتی دومین دوره جشنواره‌ فیلم‌های مستقل برزیل به نمایش درآمد و از طرف اعضای هیات داوران این جشنواره، جایزه بهترین فیلم به این اثر سینمایی به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا فرطوسی از ایران اهدا شد.