نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر
نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر

نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر

چرخه فیلم‌های موادمخدری در سینمای ایران

در سینمای ایران اجرای نقش معتاد همیشه برای بازیگران مهم بوده است. بسیاری از مردم عیار بازیگری را با چگونگی حضور بازیگران در نقش معتاد محک می‌زنند.

6j50_ainda154832064318437011_75x36.jpg


به نقل از بولتن خبری جشنواره فیلم فجر 37، موفقیت بزرگ تجاری فیلم گوزن‌های مسعود کیمیایی از 1354 تا سال 1357 ادامه داشت. سنت اکران دوم و سوم فیلم‌های پرطرفدار در سینماهای شهرستان‌ها درباره این فیلم هم انجام می‌شد. واقعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357 در هنگام نمایش این فیلم، سه سال بعد از اکران اول در تهران و در حالی که سینما مملو از تماشاگر بود، رخ داد. رکورد فروش بالای دو میلیون و 500 هزار تومانی گوزن‌ها باعث شد که تمایل به ساخت فیلم‌های مبتنی‌بر زندگی معتادان به موادمخدر به‌عنوان داستان اصلی فیلم‌های ایرانی در دفاتر فیلمسازی بیشتر شود.

نتیجه این تمایل به ساخت فیلم‌هایی چون گل خشخاش(داریوش کوشان/ 1355) و فیلم پشت وخنجر(ایرج قادری/ 1356) منجر شد. فیلم اول به نمایش در نیامد، اما فیلم دوم با اقبال عمومی قابل توجهی روبه‌رو شد. اما چرخه فیلم‌های اعتیاد چندان پرشمار نبود. بحران افزایش واردات فیلم در سال 55 و گرانی تولید نسبت به عرضه فیلم خارجی، میزان تولید فیلم در صنعت سینمای ایران را کاهش داد. در نیمه تابستان 57 تولید و اکران فیلم ایرانی به دلیل اوج گرفتن تحرکات انقلابی تعطیل شد و چرخه فیلم‌های اعتیاد در تداوم موفقیت فیلم اول این چرخه چندان پرشمار نشد.

با پیروزی انقلاب اسلامی فیلم‌های اعتیاد، زمینه‌های سیاسی قوی‌تری گرفت. اولین فیلم در تداوم این چرخه را سعید مطلبی ساخت. پنجمین‌ سوار سرنوشت(1359) به شکل آشکاری اعتیاد را نتیجه سیاست‌های استعماری‌ می‌دانست. اگر این فیلم در زمان ساخت به نمایش درمی‌آمد، شاید سرنوشت متفاوتی برای چرخه این‌گونه آثار رقم می‌خورد. یک‌سال بعد خسرو ملکان که مترصد حضور جدی در سینما بود با الهام از شخصیت سید در فیلم گوزن‌ها فیلمی ساخت درباره یک معتاد در لاله‌زار به نام زخمه(1360) با بازی مهدی فخیم‌زاده در نقش حسن سنتوری در شهرستان‌ها اکران بسیار خوبی داشت. در سال 1364 نمایش فیلم «تیغ و ابریشم» ساخته مسعود کیمیایی فیلم «تاراج» که در آن به موضوع اعتیاد پرداخته شده بود و مانند فیلم مطلبی گرایش‌های تند سیاسی در آن جاری بود با اقبال چندانی روبه‌رو نشد. نتیجه چنین اتفاقی سازندگان این فیلم‌ها را راغب کرد که از سیاسی کردن فیلم‌ها درباره اعتیاد صرف‌نظر کنند. آنان محور داستان فیلم‌ها را به سمت شخصیت و خانواده فرد معتاد چرخاندند.

در سال 1365 سه فیلم که در آن افراد گرفتار در دام اعتیاد قهرمان فیلم بودند به نمایش درآمد. شب شکن(خسرو ملکان)، خانه ابری( اکبر خواجوی) و بی‌پناه(علیرضا داودنژاد). هر سه فیلم در گیشه شکست سختی خوردند و مردم از تماشای بهروز به‌نژاد، هوشنگ توکلی و مصطفی طاری در نقش معتاد استقبال چندانی نکردند. شکست این سه فیلم و موفقیت اقتصادی فیلم‌های ملودرام تلخ به‌ویژه فیلم پرفروش بگذار زندگی کنم( شاپور قریب) در همین سال سینمای ایران از صرافت ساخت فیلم‌های مشابه دور کرد.

ژانر فیلم زخمه- موفق‌ترین فیلم این چرخه- ملودرام خانوداگی ا‌ست. بی‌پناه و خانه ابری هم در همین ژانر داستان خود را تعریف می‌کنند. اما پنجمین‌سوار سرنوشت و تیغ و ابریشم، علاوه‌بر ملودارم خانوادگی با الگوهای تریلر سیاسی، داستان خود را تلفیق کرده‌اند.

قهرمان معتاد که مهم‌ترین ویژگی آن خوش‌زبانی ا‌ست با گذشته‌ای باشکوه در فلاکت و زبونی زندگی خانوادگی و اجتماعی آن به‌سر می‌برد و بر اثر دیدار با دوست سابق خود تصمیم می‌گیرد شرایط خود را تغییر دهد. این میراث روایی گوزنها برای همه فیلم‌های این چرخه است. الگوی روایی این فیلم‌ها شامل سه بخش: نمایش زوال قهرمان، دلیل برای بازگشت به دوران شکوه و نبرد نهایی است. زوال قهرمان در این فیلم‌ها بر مبنای الگوی التماس و عجز در برابر قاچاق فروش، فروپاشی خانواده و روابط عاطفی و ضعف بدنی‌ است. سیاست و مسائل اجتماعی، همسر، فرزند و خانواده از دلایل بازگشت قهرمانان معتاد به ترک و بروز رفتار‌های خشن در برابر قاچاقچیان و لو دادن آنهاست. در پایان نیمی از این فیلم‌ها معتاد با سربلندی می‌میرد و در نیمی دیگر معتاد زندگی تازه‌ای را آغاز می‌کند. در پنجمین سوار سرنوشت و تیغ و ابریشم، سیاست و مسائل اجتماعی زمینه بروز تحول شخصیت معتاد است اما در فیلم‌های ملکان و خواجوی خانواده و در فیلم داودنژاد، فرزند فرد معتاد او را به سمت تحول سوق می‌دهند.

مهم‌ترین الگوی اجرایی در این فیلم‌ها، همان‌طور که در فیلم گوزنها بود، اجرای نقش معتاد است. در سینمای ایران اجرای نقش معتاد همیشه برای بازیگران مهم بوده است. بسیاری از مردم عیار بازیگری را با چگونگی حضور بازیگران در نقش معتاد محک می‌زنند. علت اهمیت بازی در نقش معتاد، کلیشه‌هایی‌ است که برای این نقش در سینمای ایران بنا شده و هر بازیگری با ایفای نقش معتاد نیازمند چالش با آنان است. در صورت تکرار آنها بازیگر متهم به تداوم مسیر و تقلید خواهد شد و در صورت ارائه اجرای جدیدی از نقش معتاد، باید منتظر پذیرش یا رد توسط مخاطبان سختگیر در این زمینه باشد. مردم به علت برخورد روزمره با این افراد، در مقابل ارائه بازی آن حافظه‌ای فعال و نکته‌سنج دارند. این چالش باعث ‌شده که حتی در جشنواره فیلم فجر، چند تندیس بازیگری به پیروزان این چالش سخت در بازیگری داده شود.

در بازیگرانی که در این چرخه بعد از فیلم گوزنها در دهه 60 خود را آزمایش کردند مردم از بازی مهدی فخیم‌زاده در این نقش استقبال کردند. او در فیلم «زخمه» توانست تا حدودی با اتکا بر تجربیات تئاتری خود نقش یک معتاد در تئاتر‌های لاله‌زار را برای مردم خیلی شیرین و دوست‌داشتنی ارائه دهد. شکست تجاری باقی فیلم‌های این چرخه خبر از ناموفق بودن بازیگران اصلی آنها در ارائه نقش معتاد دارد.

از صحنه‌های قراردادی این چرخه می‌توان به صحنه‌های التماس برای مواد توسط قهرمان، راه رفتن افتان و خیزان در خیابان، سیگار کشیدن پی‌درپی، تعریف شیرین داستان چگونگی معتاد شدن، برخورد غیرجدی قهرمان با رویداد‌های جدی و اظهار ندامت از اعتیاد به همسر و دوست یا مامور اشاره کرد. این صحنه‌ها الگوهایی ا‌ست که به صورت مستقیم از فیلم گوزنها می‌آید.

در برخی از فیلم‌های خارج از چرخه می‌توان داستان‌های فرعی و تلفیق‌هایی با خط روایی داستان اصلی را مشاهده کرد که نمونه‌هایی مانند فیلم از فریاد تا ترور(منصور تهرانی/ 1359) از چرخه فیلم‌های چریکی و تاراج( ایرج قادری/ 1363) از چرخه فیلم‌های قاچاق موادمخدری ازجمله آنهاست. حتی این زمینه در صدا و سیما هم نمایان شد. در دهه شصت اکثر سریال‌های تلویزیونی محوری بر مسائل اجتماعی از این دست مانند اعتیاد و موادمخدر در بستر جامعه و خانواده، خرابکاری و منافقین و... می‌چرخید که همگان باید سریال تلویزیونی « آیینه عبرت» را بخاطر بیاورند که در آن برهه زمانی که صدا و سیما و سازندگان فیلم و سریال در تلویزیون به دلیل نوپا بودن انقلاب اسلامی طرح و فیلمنامه‌ای در دست ساخت نداشتن پرداختن به چنین موضوعی با اضافه کردن کمی چاشنی کمدی به آن که جواد گلپایگانی با بازی خوب و تاثیرگذارش در نقش آتقی آن را ایفا می‌کرد باعث شد که این سریال بر خاطره نقش ببندد و چه بسا که در حال حاضر نیز در شبکه آی فیلم باتوجه خواهان زیاد نمایش مجدد آن پس از گذشت سالها هنوز هم طالب داشته باشد. 

منصور ضابطیان مجری مراسم افتتاحیه جشنواره فجر 37 شد

dn25_pnv1i154817610230674485_75x36.jpg


منصور ضابطیان مراسم افتتاحیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر را اجرا می‌کند.

به گزارش ستاد خبری سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر، ضابطیان که پیش از این نیز در برنامه‌های مختلف سینمایی به‌عنوان مجری حضور داشته است، مجری مراسم افتتاحیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر خواهد بود.

مراسم افتتاحیه جشنواره که شامل بخش‌های مختلفی خواهد بود، سه‌شنبه نهم بهمن ماه برگزار خواهد شد.

سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به دبیری ابراهیم داروغه‌زاده همزمان با چهلمین سال انقلاب 10 تا 22 بهمن ماه برگزار می‌شود. 

اسامی داوران بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر اعلام شد


z68w_uzwqh154808129212473930_75x36.jpg


داوران بخش سودای سیمرغ سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند.

محمد احسانی، محمدعلی باشه آهنگر، محمد بزرگ‌نیا، مهرزاد دانش، پوران درخشنده، ریما رامین‌فر و محمود کلاری داوری آثار بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره را عهده‌دار هستند. این داوران 22 فیلم بخش سودای سیمرغ و 3 انیمیشن راه یافته به جشنواره فیلم فجر را داوری می‌کنند. 

سیمرغ پروانه‌ها در فجر استانی

5  فیلم منتخب سینمای کودک و نوجوان در سینماهای محل اجرای جشنواره فیلم فجر در سراسر کشور به صورت رایگان اکران خواهد شد.



سید حسین سیدی مدیر بخش استان‌های جشنواره فیلم فجر با اعلام ابلاغ دستورالعمل اجرایی طرح سیمرغ پروانه‌ها به استان‌های برگزار‌کننده جشنواره گفت: دستورالعمل و جدول اکران رایگان 5 فیلم منتخب سینمای کودک و نوجوان در سینماهای برگزار‌کننده جشنواره در سراسر کشور به مدیران کل فرهنگ وارشاد اسلامی ارسال شد.

او با اعلام اینکه در طرح سیمرغ پروانه‌ها نمایش فیلم‌ها براساس طبقه بندی گروه‌های سنی خواهد بود افزود: اکران فیلم‌ها در این طرح صرفا در یک سالن جشنواره در هر استان برگزار می‌شود.

در طرح سیمرغ پروانه‌ها که با همکاری بنیاد سینمایی فارابی در ایام سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر برگزار می‌شود، 5 فیلم منتخب سینمای کودک و نوجوان برای گروه‌های سنی کودک و نوجوان به نمایش در خواهد آمد. 

محاسن و معایب 37 دوره جشنواره فیلم فجر از نگاه سیروس الوند


50s_images_(9).jpg

سیروس الوند می‌گوید: محاسن جشنواره فیلم فجر این است که فیلمسازان به فجر اهمیت می‌دهند و حضور در این جشنواره برای آنها مهم است و تاثیر جشنواره فجر را در سینما می‌بینند.

به نقل از بولتن مجازی جشنواره(فجر سی و هفتم)، سیروس الوند، کارگردان به نام کشورمان در یادداشتی به محاسن و معایب 37 دوره جشنواره فیلم فجر پرداخته است.

متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید.

در شاخه‌های فنی مانند فیلمبرداری، کارهای مربوط به لابراتوار و جلوه‌های ویژه بصری خیلی پیشرفت کردیم. به لحاظ فنی فیلم‌های دهه 90 قابل مقایسه با دهه 60 نیست، اما به لحاظ محتوایی فراز و فرود زیاد داشتیم. طی این سال‌ها نوعی ممیزی هم در خود فیلمسازان رشد کرده‌است، یعنی حتی اگر کسی به کار ما کاری نداشته باشد نیز خودمان را سانسور می‌کنیم. این اتفاقات موجب خنثی‌شدن فیلم‌ها و همخوان نبودن آنها با واقعیت جاری زندگی می‌شود. به همین دلیل در این چهل‌سال پیشرفت ما از لحاظ موضوعی به اندازه پیشرفت فنی نبوده‌است.

 

محاسن و معایب 37 دوره جشنواره فیلم فجر

محاسن جشنواره فیلم فجر این است که فیلمسازان به فجر اهمیت می‌دهند و حضور در این جشنواره برای آنها مهم است و تاثیر جشنواره فجر را در سینما می‌بینند. نقص جشنواره این است که همچنان نظم یا قانون مدونی که هرسال عین همان اجرا شود، وجود ندارد؛ یعنی گاهی تعداد فیلم‌ها کم و زیاد می‌شود. می‌شنویم که فیلم‌ها باید تا فلان تاریخ برسند، اما بعضی فیلم‌ها زمان دارند و روزهای بعد می‌رسند و به هرحال نوعی بی‌نظمی حاکم می‌شود.

 

داشته‌های سینما از گذشته تا امروز

چهل‌سال قبل تا این اندازه آدم کارنابلد در سینما نبود، اما امروزه خیلی‌ها وارد این کار شدند و به دلایل گوناگون روی دست سینما ماندند و در عین کار کردن چیزی به سینمای ما اضافه نکردند. از طرف دیگر جوانان و چهره‌های کاربلد وارد سینما شدند و توانستند اعتباری جهانی برای سینمای ایران فراهم کنند. اشکال کار در این است که امکانات اعم از وسایل و تجهیزات، محدود است و گاهی 90 فیلم ساخته می‌شود در حالی که این امکان وجود دارد که از این تعداد اصلا نیمی‌شان ساخته نشود. این‌ها همه امکانات را می‌گیرند و بی‌جهت قیمت تجهیزات و وسایل رشد عجیبی پیدا می‌کند و اجاره‌ها سنگین می‌شود. گاهی هزینه فیلمی می‌تواند نرمال باشد، اما به دلیل بی‌نظمی در تولید با سه برابر هزینه معمول ساخته می‌شود. ما نیاز به حضور فیلمسازان جوان و تازه‌کار داریم اما این تکثر باید با تولید هم تناسب داشته باشد.

 

3iby_images_(10).jpg


عاشق این فیلم‌ها هستم

«ناخدا خورشید» ناصر تقوایی، «هامون» داریوش مهرجویی، «مادر» علی حاتمی، «دندان مار» مسعود کیمیایی، «باشو غریبه کوچک» بهرام بیضایی، «دونده» امیر نادری، «دست‌فروش» محسن مخملباف، «بودن یا نبودن» کیانوش عیاری، «نرگس» رخشان بنی‌اعتماد، «شب یلدا» کیومرث پوراحمد، «باران» مجید مجیدی، «ارتقاع پست» ابراهیم حاتمی‌کیا، «لیلی با من است» کمال تبریزی، «درباره الی» اصغر فرهادی، «نفس عمیق» پرویز شهبازی، «دایره» جعفر پناهی، «خانه دوست کجاست» عباس‌کیارستمی، «متولد‌ماه‌مهر» احمدرضا درویش، «خیلی‌دور، خیلی‌نزدیک» رضا میرکریمی، «نیاز» علیرضا داوودنژاد و «ابد و یک روز» سعید روستایی. این فیلم‌ها برای من جذاب بوده و افتخار سینمای ایران هستند.