نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر
نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر

نگاه، نقد و یادداشت مطالب فرهنگ و هنر

3 روایت کوتاه از نهمین دوره جشنواره فیلم عمار

این روزها سینما فلسطین محل حضور و تجمع تماشاگران فیلمهای نهمین دوره جشنواره فیلم عمار شده است. نمایش این دوره از جشنواره از ۱۰تا 18دی‌ماه ادامه دارد. یکی از مستندهایی که در این دوره از جشنواره رونمایی شد، کار جدید علی صدری‌نیا با عنوان «تهران دمشق» بود که در روز هفتم جشنواره فیلم عمار از آن رونمایی شد. تاکنون مستند‌های بسیاری درباره داعش ساخته شده است، اما در این مستند، دوربین به پشت جبهه‌های مقاومت رفته است و ریشه‌های اجتماعی اعتراضات گروهی از سوری‌ها تا شکل‌گیری بحران را کاوش می‌کند و می‌کوشد تصویری از وضعیت آنها را پس از گذشت هفت سال از جنگ ارائه دهد. روایت این فیلم در فضای اجتماعی ایران و سوریه در رفت‌وآمد است و به برخی اتفاقات داخلی کشورمان نیز اشاره می‌کند. این مستند به کارگردانی «سیدمحمدعلی صدری‌نیا» ساخته شده است. صدری‌نیا در نشست خبری این مستند با اشاره به شکل ساخت این مستند گفت: «به نظرم مستندهای ما کمی از پشت جبهه غافل شده است و لازم بود که دوربین به سمت مردم و اجتماع برگردد و به این سوال پاسخ دهد که مردم آنجا هفت سال پیش به چه چیزهایی می‌اندیشیدند که باعث شد این بلایا بر سر مردم بیاید. همچنین می‌خواستیم بدانیم که بعد از گذشت این هفت سال، مردم سوریه چگونه فکر می‌کنند. به نظرم شکاف‌هایی که در سوریه ایجاد شد، مساله بسیار مهمی است و خیلی قبل‌تر از اینها باید این حرف به گوش مردم می‌رسید. در بخش دیگر، روایت‌های ایران نیز به موازات سوریه تصویربرداری شد و بخش‌هایی از تصویربرداری در داخل کشور انجام شد.»


مستندی در فاصله تهران 88 و دمشق 2010

او به فتنه سال 88 و تاثیری که این اتفاقات می‌توانست در ساخت این مستند داشته باشد، اشاره کرد و گفت: «فتنه 88 از جنس دیگری است و اگر ماجرای آن را درنظر بگیرید، می‌بینید که همان ماجرا باعث ایجاد شکاف در جامعه ما شد. امیدوارم پژوهشگران ما بروند و روی این مساله پژوهش کنند. باید دقت کنیم که ماجراهای سال 88، چه اتفاقاتی را در کشور رقم زد و دوقطبی‌ شدن فضا قبل و بعد از انتخابات چه حوادثی را برای جامعه ما رقم زد. به نظرم فتنه 88 خود قصه دیگری دارد که تبعات آن باید مورد توجه قرار گیرد. اگر به انتخابات سال 84 دقت کنید می‌بینید که همه هنرمندان در بین کاندیداهای مختلف پخش هستند و هر کس طرفدار یکی از نامزدهاست. حال اگر به انتخابات سال 92 و 96 دقت کنید می‌بینید که فضا دوقطبی شده است و هر کسی که بخواهد در ستاد انتخاباتی دیگری باشد، نمی‌تواند. در حقیقت، اینقدر فضا دوقطبی شده است که این امکان وجود ندارد. حال اگر بیایید و جامعه را نیز بر همین اساس، دسته‌بندی کنید، متوجه مساله خواهید شد. ما در این مستند نمی‌خواستیم تعمدا به سراغ آن ماجرا برویم و قصدمان این بود که تنها همین ماجراهای دی‌ماه را به تصویر بکشیم تا فضای معیشتی و اقتصادی به نمایش دربیاید. وقتی ما در سوریه بودیم، بسیاری از مترجمان ما که هم در سوریه و هم در ایران زندگی کرده بودند، در پاسخ به این سوال که چه اتفاقی افتاد که سوریه به این وضع رسید، می‌گفتند که همان اتفاقاتی که در سال 88 در کشور شما رخ داد، در کشور ما نیز دوباره پیاده شد.»

علی صدری‌نیا در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: «ما از تیر ماه 96 و پس از تصویربرداری در سوریه می‌خواستیم موضوع شکاف را به تصویر بکشیم و بگوییم که چه اتفاقاتی باعث شد تا در این کشور، دولت در برابر مردم قرار داده شود. در حقیقت قصد داشتیم تا هشدار بدهیم که البته با وقوع اتفاقات زمستان 96، این هشدار عینیت بیشتری پیدا کرد. باید بگویم که در این فیلم، 20،30 درصد از راش‌هایمان را استفاده کرده‌ایم. ما به مناطق مختلف سوریه سفر کردیم و سراغ سوژه‌های مختلف رفتیم. با این حال، به نظرم در این مستند لازم بود که صریح‌تر صحبت کنیم و از این جهت عمدی داشتیم که صریح صحبت کنیم. ما هیچ تصویری از جنگ داخلی در ذهن‌مان نداریم. درست است که خیلی از مردم ما جنگ عراق را دیده باشند، اما این تصویر متفاوت با تصویر یک جنگ داخلی است. ای کاش می‌شد که مردم ایران با یک تور به سوریه برده می‌شدند و تنها به مدت یک ساعت در خیابان‌های حلب راه می‌رفتند. وقتی برای اولین بار در چنین خیابانی وارد می‌شوید، ناگهان شوکه می‌شوید، انگار که سیلی محکمی به صورت‌تان خورده است. می‌بینید که خانه‌به‌خانه و کوچه‌به‌کوچه جنگ صورت گرفته است. شهر تدمر بارها دست‌به‌دست شده است. وقتی وارد شهر می‌شوید، به سختی می‌توانید یک موجود زنده پیدا کنید. ما هیچ تصویری از این اتفاق در ذهن نداریم و مستندهایمان نیز که از آن تصاویر ساخته شده، تنها روایتی از جبهه و جنگ بوده است.»

 

مستندی برآمده از کتاب خاطرات یک مسجد

مستند «عابدان کهنز» روایت شکوفایی و بالندگی شهدای مدافع حرم «مصطفی صدرزاده»، «سجاد عفتی» و «محمد آژند» و جانبازان مدافع حرم «امیرحسین حاجی‌نصیری» و «رضا سلمانی» در مسجد امیرالمومنین(ع) است؛ مسجدی در کهنز شهریار. این مستند در پنجمین روز از برگزاری نهمین جشنواره فیلم عمار رونمایی شد و در این مراسم، انگشتر سردار قاسم سلیمانی به مجید رستگار کارگردان این اثر تقدیم شد. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگویی کوتاه با مجید رستگار کارگردان این مستند است.

 

روایت و قصه « عابدان کهنز » از کجا شروع می‌شود؟

داستان « عابدان کهنز» مربوط به بعد از دفاع مقدس است که سپاه پاسداران تصمیم می‌گیرد برای کسانی که سال‌ها در دفاع از کشورشان بدون چشمداشت مالی جنگیده‌اند، زمین‌هایی در حاشیه شهرها بخرد و هزینه آن را به صورت قسطی دریافت کند.

یکی از این مناطق، کهنز و شهرک ولیعصر در کهنز است که از همه جای کشور خانواده‌هایی در آنجا گردهم می‌آیند که از آن جمله شهید صدرزاده با خانواده از شمال و شهیدآژند از دزفول هستند.

خانواده‌ها با همکاری یکدیگر برای این شهرک آب و برق و گاز را فراهم می‌کنند و اولین جایی که عبادتگاه اهالی شهرک می‌شود، منزل حاج بهرام از اهالی جنوب است و همین تقید به نماز جماعت و داشتن عبادتگاه باعث شد این مستند « عابدان کهنز» نام گیرد.

با گذشت زمان و با افزایش جمعیت کهنز، اهالی آن پایگاهی دائر می‌کنند و مسجد وقف شده را می‌سازند و همین مسجد، محل تربیت چندین شهید و جانباز می‌شود.

 

چطور شد که فکر ساخت چنین مستندی به ذهن شما رسید؟

 این مستند از کتابی با همین موضوع شکل گرفته است و آقایان امیر مهریزدان و ملکی به بنده لطف کردند و از من خواستند کارگردانی این کار را به عهده بگیرم و 6 ماه طول کشید تا فیلمنامه را به شکل قصه نوشتم اما چون بودجه لازم فراهم نشد، به صورت مستند آرشیوی، موشن انیمیشن و تولیدی ساخته شد که خدا را شکر استقبال و رضایت خوبی از اکران آن در جشنواره عمار صورت گرفت.

 

برای ساخت این مستند مشکلاتی هم داشتید؟

این مستند در سکوت خبری تولید شد، لذا موانعی برای ساخت آن به وجود نیامد اما ازجمله سختی‌های کار این بود که برخی شخصیت‌های مستند حاضر نبودند جلوی دوربین بیایند و یکی از دلایل آن، ضعیف بودن برخی مستندها با موضوع مدافعان حرم است که هرچند این مستندهای ضعیف تعداد اندکی از مستندهای مدافعان حرم هستند اما همین موضوع باعث می‌شد دیگر حاضر نباشند جلوی دوربین ظاهر شوند.

شخصیت‌های دیگری مانند حاج‌بهرامی و حاج‌نصیر هم نمی‌خواستند مقابل دوربین بیایند و با کلی ترفند و خواهش آنها را راضی می‌کردیم و این کار زمانبر بود. برای همین تولید مستند، یک سال طول کشید و با هشت جلسه فیلمبرداری انجام شد.

 

چگونه به تصاویر آرشیوی از ساخت مسجد و مکان‌های دیگر دسترسی داشتید؟

در ساخت مستند « عابدان کهنز» خیلی امور به عهده ما نبود و گویا نیرویی والاتر در آن حاکم بود و اسامی و رنگ‌وبوی شهداست که مردم را به سینما می‌کشاند و برای دیدن این مستند، چند برابر ظرفیت سالن مخاطب می‌آید تا آن را ببیند. حضور شهدا در ساخت مستند و در همه مراحل کارگردانی و تدوین و نگارش حس می‌شد و ما تنها تکه‌هایی را در کنار هم قرار دادیم و کار خاصی نکردیم که شایسته این استقبال باشد و شهدا هستند که این جاذبه را ایجاد می‌کنند.

 

«دریا‌بست»؛ روایتی از تخریب دریا

در جشنواره فیلم عمار هم مستندهایی داریم که به موضوعات اجتماعی می‌پرداختند. نمونه آن «دریابست» که سراغ مساله اجتماعی و زیست‌محیطی در جنوب ایران رفته است. محمود شهبازی، کارگردان این مستند درگفت‌وگو با «فرهیختگان» به فراز و فرودهای ساخت این مستند پرداخته است.


مستند « دریابست» به چه موضوعی می‌پردازد؟

این مستند، روایتی از زندگی و مشکلات صیادان جنوب با محوریت نوار ساحلی مکران است و در کنار آن به موضوع کشتی‌های موسوم به چینی می‌پردازیم و پشت‌پرده این کشتی‌ها را بررسی می‌کنیم و با تحقیقات میدانی و با کمک صیادان به نتایج قابل توجهی رسیدیم.

اسناد معتبر و مکتوبی از این کشتی‌ها به دست ما رسید که صاحبان آنها را شناسایی کردیم و به تناقضاتی در گفته‌های مسئولان شیلات در مواجهه با مردم رسیدیم و در ادامه هشدار دادیم که اگر این وضعیت ادامه داشته باشد، زمانی می‌رسد که دریا و صیادی برای همیشه از دست می‌روند و گونه‌های ماهی هم به‌طورکامل از بین می‌روند و باید ماهی و خیلی محصولات دریایی را از کشورهای دیگر واردکنیم. همچنین به بحث محیط‌زیستی دریا و اثر زیان‌بار این کشتی‌ها و صیادان آنها در دریا می‌پردازیم.

«دریابست» طرحی است که اداره شیلات در دریای عمان و خلیج‌فارس اجرا می‌کند و برای چند روز صید کردن از دریا ممنوع می‌شود برای اینکه صیدگاه‌ها احیا شوند و این طرح از حدود 10 سال پیش که دریا و صیدگاه‌ها تخریب شدند، اجرا می‌شود و با نامگذاری این مستند به این نام خواستم بگویم اگر این وضعیت صید بی‌رویه و غیرقانونی ادامه داشته باشد، «دریابست» همیشگی می‌شود و دیگر حق صید هیچ ماهی‌ای را نخواهیم داشت. البته شیلات هم در جریان آسیب این کشتی‌ها هست که چنین طرحی را اجرا می‌کند.

 

از مشکلاتی که در مسیر ساخت مستند داشتید، بگویید.

از روزی که کار را شروع کردم، به خاطر حساسیت موضوع حتی عوامل فیلم هم همکاری نمی‌کردند و یک تنه با هزینه شخصی و بدون هیچ حمایتی از نهادی، تحقیقات را انجام دادم و تنها کسانی که با این پروژه همکاری کردند، مردم و صیادان بودند که همواره کمک و اعتماد کردند چون برای حل مشکل‌شان از این طریق امیدوار بودند. همچنین امام‌جمعه شهرستان از این موضوع استقبال و همکاری کرد اما رئیس شیلات حاضر به گفت‌وگو نشد و ما عوامل مستند «دریابست» حاضریم با مسئولان شیلات مناظره هم داشته باشیم. همچنین در مسیر ساخت مستند سنگ‌اندازی‌هایی هم وجود داشت و پیشنهادهای مالی سنگینی به افرادی که همکاری می‌کردند می‌دادند تا دست از این کار بردارند.

در مسیر تحقیقات اسناد متعددی از نوع و نحوه صید این کشتی‌ها و تنها از یک شرکت 400 سند به دست ما رسید که صاحبان کشتی‌ها و حتی سندسازی‌های آنها را افشا می‌کرد و وقتی این اسناد را به شورای عالی امنیت ملی دادیم، فعالیت این کشتی‌ها برای مدتی متوقف شد.

 

روند جشنواره فیلم عمار را در این سال‌ها چگونه ارزیابی می‌کنید؟

جشنواره فیلم «عمار» در نیروسازی برای جبهه انقلاب اسلامی و مطالبه‌گری بسیار خوب عمل می‌کند و هر سال آثاری در این جشنواره حضور دارند که تریبونی برای نقد درون‌گفتمانی‌اند، درحالی که جشنواره‌های دیگر معمولا سلیقه‌ای برخورد می‌کنند و نه براساس کیفیت فیلم‌ها.

به نظرم جشنواره فیلم عمار روند روبه رشدی را طی می‌کند و قابلیت رقابت با جشنواره‌های دیگر را دارد اما بهتر است فضایی در این جشنواره فراهم شود که همه اقشار بتوانند برای دیدن فیلم‌های جشنواره بیایند، چون افرادی با تفکر انقلابی و مذهبی به بسیاری از این موضوعات آگاهی دارند و مهم این است که قشر خاکستری به این موضوعات و اتفاقاتی که در فیلم‌ها بیان می‌شود، آگاهی یابند و این اتفاق در ایام جشنواره رخ دهد، نه بعدها و در اکران‌های مردمی. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد