پرهام نورافزا:
نگهداری حیواناتی مانند سگ در منزل بهویژه در مجتمعهای مسکونی به دلیل عدمهمخوانی با فرهنگ ایرانی، اسلامی عموما با نارضایتی همسایهها و افراد حاضر در مکانهای عمومی روبهرو میشود.
تسلط تکنولوژیک غرب و بهتبع آن تبلیغ، ترویج مدرنیسم، فرهنگ، سبک و زندگی برخاسته از آن، پدیدهای است که در دهههای اخیر جهان را متأثر از خود ساخته است. در کشور ما نیز در سالهای اخیر با رشد سریع وسایل ارتباط جمعی و ورود تکنولوژیهای نوین ارتباطی همچون ماهواره، تلفن همراه و... سبک زندگی غربی از روشهای مختلف و با تکیه بر الگوپردازی و فرهنگسازی تمدن غربی در حال ترویج است و در این میان حرکت مردم به سمت تقلید از سبک زندگی غربی به یک رویه عادی تبدیل شده است. گستردگی تبلیغ انگارههای فرهنگی و تمدنی غرب در قالب سبک زندگی نوین و مدرن، سبب آسیبپذیری جامعه در برابر مسائلی شده است که شاید تا چند سال پیش در ذهن مردم ما جایگاهی نداشت؛ اما امروزه به سبب تهاجم فرهنگی غرب در فضای سایبری و شبکههای مختلف اجتماعی و همچنین شبکههای ماهوارهای به یک دغدغه فراگیر تبدیل شده است. نگهداری از حیوانات در منزل، یکی از این مسائل است که بهعنوان یکی از مظاهر سبک زندگی غربی در یک دهه اخیر به مرور وارد زندگی طبقه مرفه کشور شده و پس از آن به تمام لایههای اجتماعی کشور در شهرهای کوچک و بزرگ تسری یافت. شاید تا یک دهه پیش نگهداری از سگ و گربه در خانه امری ناپسند تلقی میشد اما امروزه دامنه این موضوع از این مسائل فراتر رفته و به نگهداری از مار، میمون، سنجاب، بچه شیر، بچه پلنگ و... تبدیل شده است؛ موضوعی که از یکسو آسیبی فرهنگی و اجتماعی محسوب شده و از سوی دیگر نیز بستر ایجاد مشکلات فراوان بهداشتی و انتقال بیماریهای مشترک میان انسان و حیوانات را فراهم میکند.
حیوانپروری به جای فرزند!
یکی از آسیبهای جدی در سالهای اخیر در جامعه، موضوع خلأهای عاطفی و تغییر ساختارهای خانوادگی و عدم علاقه زوجها به فرزندآوری است. این موضوع که با بهانههای مختلف در جامعه در حال تسری است، سبب شده تا خانوادهها علاقهای به ورود فرزند به زندگی خود نداشته و در واقع با گسست هستههای خانوادگی و تبدیل زندگی سنتی به مدرن، مظاهر زندگی مدرن نیز به درون خانوادهها راه پیدا کرد و امروزه نیز با تبلیغات فراوان شبکههای ماهوارهای و جریانهای ایجاد شده در فضای سایبری، تبدیل فرزندپروری به نگهداری از حیوانات به یک معضل جدی در جامعه ایرانی تبدیل شود. این آسیب آنجا نمود بیشتری مییابد که برخی از خانوادهها برای سرگرمی تکفرزندان خود، به دنبال راه چارهای میگردند تا با پرکردن اوقات تنهایی آنها، خود را از سختیهای ارتباط با کودکان و ابراز محبت به آنها برهانند. از همین روی چنین فرزندانی به دلیل نداشتن همبازی لجاجتهای فراوانی از خود بروز میدهند و با مجبور کردن والدین و بزرگترهای به عنوان همبازی خود، مشکلات روحی و روانیای را به والدین خود و نیز دیگر افراد خانواده تحمیل میکنند. اینجاست که والدین کمبود فرزند دوم را به وضوح احساس میکنند اما دیگر دیر شده و با گذشت سن و سال والدین امکان آوردن فرزند دوم برای آنان مقدور نیست مگر آنکه در همان سالهای ابتدایی این مشکل را احساس کنند و به فکر چاره آن باشند. نکته دیگر درباره تک فرزندان این است آنها به دلیل نداشتن همبازی هم سن و سال خود به ناچار با بزرگترها نشست و برخاست میکنند و چون از دوران کودکی با صحبتهای بزرگان و سرد و گرم چشیدهها مراوده دارند بیش از کودکان هم سن و سال خود میفهمند و قوه درک، ادراک و فهمشان بیش از آنان است. درواقع این معصومین دوران کودکی ندارند و اساسا در دوره خود کودکی نمیکنند بنابراین آنها زودتر از معمول دیگر بچهها به بلوغ فکری و جنسی میرسند. چرا که از ابتدای خلقت خود تا گذران دورههای کودکی، نوجوانی، جوانی و... با بزرگتر از سن و سال خود مراوده و حشر و نشر داشته و دارند. اخیرا همبازی از جنس حیوانات برای فرزندان یکی از راههایی است که در این چندساله روبه فزونی نهاده شده و همین موضوع سبب میشود تا ارتباطی عاطفی میان فرزندان با حیوانات خانگی ایجاد شده و بهعنوان یک فرهنگ غلط به نسلهای آینده منتقل شود.
ژست اجتماعی با حیوانات خانگی!
انس با حیوانات خانگی و حضور افراد با آنها در مکانهای عمومی در سالهای اخیر به یک رویه عادی در کلانشهرها تبدیل و دامنه آن به شهرهای کوچکتر نیز کشیده شده است. یکی از علتهای علاقه به نگهداری حیوانات خانگی، غالبا ناشی از چشم و همچشمی با اطرافیان، همسایه و اقوام در ژست اجتماعی و به عبارتی کسب جایگاه اجتماعی است؛ موضوعی که از طریق شبکههای مختلف ماهوارهای و شبکههای اجتماعی با شدت فراوانی تبلیغ میشود و همین موضوع سبب میشود تا به نمایش گذاشتن حیوانات خانگی بهویژه سگ و گربه در مکانهای عمومی به یک عادت روزمره تبدیل شود که این مساله میتواند نشاندهنده عمق نفوذ سبک زندگی غربی در جامعه باشد. رسانههای فارسی زبان خارج از کشور بهعنوان بازوهای کارآمد تهاجم فرهنگی غرب، در این میان نقش ویژهای برعهده دارند و با روی آنتن بردن برنامه و گزارشهایی از مزایای نگهداری حیوانات در منزل در تلاش هستند تا افرادی که از این نماد سبک زندگی غربی پیروی میکنند را انسانهایی روشنفکر، اجتماعی و دارای فهم و درکی بالاتر از دیگر افراد جامعه نشان دهند. البته نباید از نظر دور داشت که نگهداری این قبیل حیوانات در منزل و بهویژه در مجتمعهای مسکونی به دلیل عدمهمخوانی با فرهنگ ایرانی- اسلامی، عموما با نارضایتی همسایهها و افراد حاضر در مکانهای عمومی روبهرو میشود؛ اما کمتر چیزی که در این میان به آن توجه میشود، توجه به حقوق متقابل افراد در محل زندگی و مکانهای عمومی است.
اما نکته قابل تامل و زنگ خطر برای خانوادههای ایرانی تنها نگهداری از سگ یا حیوانات دیگر نیست بلکه اغلب جایگزینی سگ به جای فرزند است گذشته از اینکه در برخی مواقع اینگونه حیوانات جایگاهی به عنوان به یک همنشین و همصحبت دارد. عوامل مختلفی بر انسان اثر میگذارد تا به تک فرزندی روی بیاورند، اما فرهنگ بسیار مهم است چراکه در گذشته داشتن فرزند زیاد نشانه خانواده سالمتر بوده و این اصلا ارتباطی به وضعیت معیشت خانواده نداشته است اما در حال حاضر به خاطر فرهنگی که از غرب آمده فرزندان دیگر مایهای برای خوشبختی و شیرینی کانون گرم خانواده نیستند و حقیقت امر این است که والدین به بهانه مشکلات اقتصادی کار در بیرون را به پرورش فرزند ترجیح میدهند. البته تمامی این اتفاقات و دوری جستن از فرزندپروری به شکل سابق همگی منشأ اقتصاد بیمارگونه جامعه و فقر و تندگدستی افراد جامعه و نداشتن پشتواتوانی قوی اقتصادی چراکه در این روزگار وانفسا دخل و خرج با یکدیگر جور درنمیآید و تمامی افراد خانواده برای تامین مایحتاج و امرار معاش روزانه بهجای دورهم بودن و لذت بردن از لحظات زندگی مجبورند یک و یا دو شیفت در بیرون از خانه به کار و فعالیت مشغول باشند تا بتوانند گذر روزگار کنند.
در ایران متاسفانه گونههای جدیدی از خانواده در حال شکلگیری است؛ مانند مجردی یا زوجزیستی که در این میان کودک نقشی ندارد و اکثر این افراد به دلیل نداشتن فرزند به سمتوسوی نگهداری از حیوانات میروند و جای خالی فرزند را با نگهداری از حیوانات پر میکنند.
چرا حیوان خانگی نگهداری میشود؟
«اینکه حیوانات خانگی جایگزین فرزند شوند، اصلا درست نیست و به هیچ وجه نمیتوان حیوان خانگی را جایگزین فرزند قرار داد اما اینکه این افردا به سمت نگهداری از حیوانات خانگی میروند، شاید علت آن باشد که نگهداری از حیوانات مسئولیت کمتر و نگهداری از آنها آسانتر است و این حیوانات میتواند رابطه نزدیکی با انسان بر قرار کنند.»
اما نگهداری از حیوانات با توجه به اینکه نشأت گرفته از فرهنگ غربی است، اگر حیوان فقط یک حیوان خانگی باشد و اصول نگهداری از آن رعایت شود، یعنی افراد بدانند که چگونه باید به آن غذا داد و از آن نگهداری کرد، مانعی ندارد اما بعضا مشاهده شده که از حیوانات وحشی بهعنوان حیوان خانگی استفاده میشود که این کاملا اشتباه است.» تا جایی که بسیاری از جوانان برای کانون توجه بودن و هیجانات کاذب جوانی درصدد نگهداری از بچه شیر، یوزپلنگ، مار پنتون و... هستند
نگهداری از حیوانات به جای فرزندآوری
«روی آوردن به نگهداری حیوان به جای فرزند به این دلیل است که ترس از فرزندآوری بهعنوان پدیدهای در بین خانوادهها رسوخ کرده است. مساله نگهداری از حیوانات معضلی است که افراد را درگیر کرده تا جایی که افراد در جامعه به جای آنکه با هم ارتباط بیشتری داشته باشند، از هم دور و تنهاتر شدهاند اما برای گریز از این تنهایی به جای فرزند، به سراغ نگهداری از حیوانات رفتهاند و جای خالی فرزند را با حیواناتی مثل سگ، گربه، موشهای همستر، کاسکو، طوطی، مرغ مینا و... پر کردهاند.»
برای این موضوع باید فکری کرد. باید فرهنگسازی شود و امکانات لازم برای افراد جامعه فراهم شود تا به جای آنکه به سراغ نگهداری از حیوانات بروند با فرهنگ خودمان آشنا شوند و کانون خانواده را محکمتر کنند.»
مخلص کلام اینکه آنچه امروز در جامعه دیده میشود و متاسفانه در حال تبدیل شدن به یک رویه عمومی است، تقلید کورکورانه از مظاهر سبک زندگی غربی است که یکی از آنها که به وفور قابل مشاهده و قابل لمس است نگهداری از حیواناتی مانند سگ و گربه در خانه است که جا دارد مسئولان فرهنگی و همچنین نهادهای قانونگذار چارهای برای این آسیب فرهنگی بیندیشند تا این همزیستی ناهمگون با فرهنگ ایرانی- اسلامی به یک فرهنگ عمومی تبدیل نشود و ارتباط و انس با سگها و دیگر حیوانات خانگی جایگزین مراودات اجتماعی در جامعه نشود.
گذشته از این، پا نهادن افراد به دنیای تکنولوژی و عصر ارتباطات دیجیتالی و ورود به دنیای مدرن فضای مجازی و شبکههای اجتماعی که خود باعث دلسردی افراد جامعه و به طبع آن دوری جستن از مراودات افراد جامعه با یکدیگر و فاصلهگذاری ارتباطات بین خانوادگی – پدر و مادر، خواهر و برادر و دیگر خویشاوندان دور و نزدیک- شده خود مجالی جدا از این مبحث را مطلبد که در این مقال از حوصله خارج است.